دیدگاه   
 
همه چیزهایی که یه خانم میخواد 23:08 یکشنبه 4 اردیبهشت 1390
4
 رضا مهیاری
رضا مهیاری خانم مینو طلای من خوبم شما چطورید؟
واحد تومان از کجا آمده ؟ 16:57 یکشنبه 4 اردیبهشت 1390
6
 رضا مهیاری
رضا مهیاری خوب بود ممنون
حکایت چوپان دروغگو به روایت زنده یاد احمد شاملو 16:54 یکشنبه 4 اردیبهشت 1390
8
 رضا مهیاری
رضا مهیاری ولی به نظر من داستان اینجوری بوده که دفعه اول چوپان الکی گفت گرگ. بعد که اهالی رو خیط کرد بهش چسبید. دوباره همین کارو کرد ولی هیچکس نیومد و چوپان خیط شد و ایت بار به اهالی خیلی چسبید. چوپان که حسابی پوزه اش به خاک مالیده شده بود چندتا از گوسفندهارو با خودش برد و فروخت بعدش هم گفت من که داد زدم گرگ شما نیومدید. پس نتیجه میگیریم که دست بالای دست بسیار است
قصه ما به سر رسید کلاغه به خونه اش نرسید.
حالا دیگه همه برید بخوابید
هفت مثل از هفت زبان 16:49 یکشنبه 4 اردیبهشت 1390
8
 رضا مهیاری
رضا مهیاری آقای ایرانی نژاد عزیز
شمارو باید آقای ضرب المثل این سایت لقب بدیم
ممنون از مطالب و ضرب المثلهاتون
هشت مطلب در یک روزنوشت 16:47 یکشنبه 4 اردیبهشت 1390
8
 رضا مهیاری
رضا مهیاری آقای مسقطیان عزیز
بابا دمت گرم دیگه 8 تا 8 تا روزنوشت میفرستی
خیلی قشنگ بود
قات زدن 16:47 یکشنبه 4 اردیبهشت 1390
8
 رضا مهیاری
رضا مهیاری والا این مطلب اگرچه ممکنه درست باشه ولی اون قات زدن با این قاط زدن که توی مملکت رایج شده فرق داره
دوستان عزیز اگه خاطر عزیزشون باشه قاط زدن از سریال زیر آسمان شهر 1 رواج پیدا کرد که توش بهروز پیرپکاجکی موقع عصبانیت و قاطی کردن میگفت الان قاط میزنم. البته هیچوقت هم بخاری ازش در نمیومد.
حالا اگه یه جایی طرف مواد مخدر میزنه یا قات میزنه یه چیز دیگه است
بـاورهای زنـگ زده 16:40 یکشنبه 4 اردیبهشت 1390
8
 رضا مهیاری
رضا مهیاری میشه اسمشون ور گذاشت ضرب المثل های رفع مسئولیت
مطلب جدید و خوبی بود
11 میوه شگفت انگیز 16:39 یکشنبه 4 اردیبهشت 1390
7
 رضا مهیاری
رضا مهیاری آقا این کامکوات که من بهش میگم بچه پرتقال توی شمال زیاده
خودم امتحان کردم خیلی خوشمزه است
به همین اسم هم عرضه میشه
درخواست همکاری پاره وقت 16:36 یکشنبه 4 اردیبهشت 1390
9
 رضا مهیاری
رضا مهیاری ظاهرا همه عمرانی های عزیز مشغول به کار هستند آقای صدیق پور
خدارو 100 هزار مرتبه شکر
معنای خدمت 16:35 یکشنبه 4 اردیبهشت 1390
7
 رضا مهیاری
رضا مهیاری آقای امینی عزیز
حکایت زیبایی بود
تشکر