دیدگاه   
 
درب سوزان جهنم در ازبکستان 10:41 یکشنبه 10 مهر 1390
3
 مسعود احمدنژاد
مسعود احمدنژاد بعید نیست یکی از اینها هم زیر پای ما باز بشه، خدا رحم کنه
ممنون مهندس جالب بود
آقای دوربینی 10:40 یکشنبه 10 مهر 1390
5
 مسعود احمدنژاد
مسعود احمدنژاد خیلی بانمک بود، مخصوصاً اینکه چهره بامزه ای هم داره
پدرم وقتی .......... ساله بودم 10:37 یکشنبه 10 مهر 1390
7
 مسعود احمدنژاد
مسعود احمدنژاد تقریباً 12 سال است که پدرم را هر 3 ماه یکبار می بینم.( به علت محل زندگی ام ) اما هنوز هر کاری را که می خواهم انجام دهم با او مشورت می کنم.
ممنون مهندس، اشکمون رو در آوردی
خوشحال کردن زنان چندان هم سخت نیست 08:43 پنجشنبه 7 مهر 1390
21
 مسعود احمدنژاد
مسعود احمدنژاد یک انشای جالب ( زن میخوام یا نمی خوام)

هر وقت من یک کار خوب می کنم مامانم به من می گوید بزرگ که شدی برایت یک زن خوب می گیرم.

تا به حال من پنج تا کار خوب کرده ام و مامانم قول پنج تایش را به من داده است.

حتمن ناسرادین شاه خیلی کارهای خوب می کرده که مامانش به اندازه استادیوم آزادی برایش زن گرفته بود.

ولی من مؤتقدم که اصولن انسان باید زن بگیرد تا آدم بشود!

چون بابایمان همیشه می گوید مشکلات انسان را آدم می کند.

در عزدواج تواهم خیلی مهم است یعنی دو طرف باید به هم بخورند. مثلن من و ساناز دختر خاله مان خیلی به هم می خوریم.

از لهاز فکری هم دو طرف باید به هم بخورند، ساناز چون سه سالش است هنوز فکر ندارد که به من بخورد ولی مامانم می گوید این ساناز از تو بیشتر هالیش می شود.

در عزدواج سن و سال اصلن مهم نیست چه بسیار آدم های بزرگی بوده اند که کارشان به تلاغ کشیده شده و چه بسیار آدم های کوچکی که نکشیده شده. مهم اشق است !

اگر اشق باشد دیگر کسی از شوهرش سکه نمی خواهد و دایی مختار هم از زندان در می آید.

من تا حالا کلی سکه جم کرده ام و می خواهم همان اول قلکم را بشکنم و همه اش را به ساناز بدهم تا بعدن به زندان نروم.

مهریه و شیر بلال هیچ کس را خوشبخت نمی کند. همین خرج های ازافی باعث می شود که زندگی سخت بشود و سر خرج عروسی دایی مختار با پدر خانومش حرفش بشود.

دایی مختار می گفت پدر خانومش چتر باز بود.

خوب شاید حقوق چتر بازی خیلی کم بوده که نتوانسته خرج عروسی را بدهد.

البته من و ساناز تفافق کرده ایم که بجای شام عروسی چیپس و خلالی نمکی بدهیم. هم ارزان تر است، هم خوشمزه تر است تازه وقتی می خوری خش خش هم می کند!

اگر آدم زن خانه دار بگیرد خیلی بهتر است و گرنه آدم مجبور می شود خودش خانه بگیرد.

زن دایی مختار هم خانه دار نبود و دایی مختار مجبور شد یک زیر زمینی بگیرد. میگفت چون رهم و اجاره بالاست آنها رفته اند پایین!

اما خانوم دایی مختار هم می خواست برود بالا! حتمن از زیر زمینی می ترسید.

ساناز هم از زیر زمینی می ترسد برای همین هم برایش توی باغچه یک خانه درختی درست کردم.

اما ساناز از آن بالا افتاد و دستش شکست. از آن موقه خاله با من قهر است.

اما بعدا فهمیدم که قهر بهتر از دعواست.

آدم وقتی قهر می کند بعد آشتی می کند ولی اگر دعوا کند بعد کتک کاری می کند بعد خانومش می رود دادگاه شکایت می کند بعد می آیند دایی مختار را می برند زندان!

البته زندان آدم را مرد می کند. تازه عزدواج هم آدم را مرد می کند، اما آدم با عزدواج مرد بشود خیلی بهتر است تا برود زندان که آیا مرد بشود یا نشود!
هنر استتار حیوانات 08:25 پنجشنبه 7 مهر 1390
4
 مسعود احمدنژاد
مسعود احمدنژاد بسیار زیبا. میشه بارها و بارها دید و تعجب کرد.
کار عکاس حرفه ای رو ببینید 08:20 پنجشنبه 7 مهر 1390
6
 مسعود احمدنژاد
مسعود احمدنژاد لذت بردیم. ممنون
یه سرگرمی کوچولو 12:18 سه شنبه 5 مهر 1390
7
 مسعود احمدنژاد
مسعود احمدنژاد خدا رو شکر که سرعت عمل نمی خواست وگرنه معلوم نبود چه بلایی سر آدمک بیچاره میامد. ولی خیلی جالب بود ، ممنون خانم مهندس
ساعتهای گرانبها 12:10 سه شنبه 5 مهر 1390
2
 مسعود احمدنژاد
مسعود احمدنژاد !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
ایستگاه قطار جنگلی در اسپانیا 12:08 سه شنبه 5 مهر 1390
2
 مسعود احمدنژاد
مسعود احمدنژاد بسیار زیبا و منحصر به فرد.
ماشین یعنی این 12:00 سه شنبه 5 مهر 1390
6
 مسعود احمدنژاد
مسعود احمدنژاد حالا حساب کنید ارتش آمریکا همین ماشین رو ضد آرپی جی کرده، بله ضد آر پی جی ( توسط یک سپر لیزری)
61
62
63
64
65
66
67
68
69
70