احمد زهادی:
می گویند شب آغاز هر سفر، جزء جدایی ناپذیر آن سفر است. اما این موضوع برای مهندس رضا محیط اندکی فرق داشت. او به سرزمین دریای بی انتها سفر کرد. مقصد او جایی بود آن سوی آب های جنوب ایران، هزار و یک شب پسا مدرن شرقی، دبی. در همین سالها بود که معرفتی بر خطوط پیدا کرد. خطوطی بر صحیفه ی کاغذ نقش زد که خیلی به خط نگاره های چینی شبیه بود ... این مهندس معمار تا پیش از آنکه به دبی سفر کند، در ایران فعالیت های بسیاری را به مقصد رسانده بود. تحصیلاتش را در دبیرستان البرز به پایان رساند. در سال 1359 با مدرک فوق لیسانس از دانشکده ی معماری دانشگاه ملی فارغ التحصیل شد. هم زمان با جنگ ایران و عراق به جبهه ها رفت و آن جا بود که عشقی ناشناخته سرتاسر وجودش را آکنده کرد. در سال های جنگ پروژه های بسیاری را برای ارتش طراحی و اجرا کرد. در همان سال ها کتابی به نام جزئیات معماری نوشت که امروزه در ایران در بازار سیاه به فروش می رسد. همان زمان در دانشگاه علم وصنعت و دانشگاه آزاد ایران به تدریس مشغول شد. مدتی مدیر پروژه های شرکت مُند وابسته به شرکت مهندسان مشاور فرح افزا بود و بعد اجرای محوطه سازی های فرودگاه مهرآباد را بر عهده گرفت. مهندس رضا محیط یا همان رزمنده ی معمار جبهه های نبرد، از سال 1990 به دبی رفته و در این شهر شرکت مهندسان مشاور هادی را پایه گذاری کرده است. گفت و گویمان در دبی در دفتر کار او آغاز شد، دفتری که ما را خیلی یاد ایران انداخت ... مهندس محیط، شاعری انگلیسی می گوید سفر کردن گسترش مرزهای ذهن و آگاهی است. شما معماری هستید که تا پیش از رفتن به دبی در ایران به سطح قابل توجهی از دانش معمارانه رسیده بودید؛ ضمن آن که در عرصه ی خصوصی، دولتی و آکادمیک هم فعالیت های خوبی داشتید. چه شد که مهاجرت را برگزیدید؟ آیا مهاجرت شما را با جهان های تازه ای پیوند داد و آیا این جابه جایی و انتقال کمکی به ذهنیت معمارانه شما کرد؟ یکی از دلایل مهم من این بود که در سفری به دبی احساس کردم این شهر پتانسیل زیادی برای ساخت و ساز دارد. شنیده بودم بستر این شهر فضای مناسبی برای ارائه ی کار فراهم می کند. البته من برای همیشه به دبی مهاجرت نکردم، هم در ایران کار می کردم، هم دبی؛ ولی به دلیل ارتباطاتی که با مشتریان کارهای ساختمانی در دبی پیدا کردم، ترجیح دادم در این شهر بمانم. خوشبختانه همچنان ارتباط خوبی با مشتریان قدیمی ام در دبی دارم؛ هر چند ارتباط ام را با ایران همچنان حفظ کرده ام. بیاییم عینی تر با موضوع برخورد کنیم. می دانیم که در حال حاضر دبی به یکی از قطب های معماری خاورمیانه بدل شده است. این شهر شرقی، الگوی خوبی از تحقق یک آرمان شهر مدرن است. اگر بخواهیم مقایسه ای بین فضای معماری و ساخت و ساز دبی و ایران انجام دهیم، فکر می کنید می بایست به چه شاخصه هایی توجه کنیم. ضمنا از آن جا که شما ارتباط تنگاتنگی با کارفرمایان ایران و دبی داشته اید، فکر می کنید کدام یک از این دو فضا از نظر ارتباط با کارفرما پربار تر است؟ آیا تفاوت های فرهنگی و زبانی عامل تاثیر گذاری در چگونگی این ارتباط نیست؟ من خاطرات بسیار خوبی از کارفرمایان ایرانی دارم. می توانم بگویم کار کردن با کارفرمایان ایرانی به مراتب آسان تر از کار کردن با کارفرمایان خارجی است. دلایل مختلفی هم برای این امر دارم؛ اولا این که در ایران کارفرمایان تجارب بیشتری در زمینه آن چیزی که می خواهند، دارند. به همین دلیل می توانیم در مذاکرات صورت گرفته نتیجه را بهتر ببینیم. در کشور در حال توسعه ای چون دبی، خواست ها خیلی زود تغییر می کند و گاهی ممکن است هدف های نهایی هم جا به جا شود. مساله دیگر، ارتباط زبانی و فرهنگی است که شما به آن اشاره کردید. به هر حال من یک ایرانی ام و زبان کارفرمای من هم ایرانی است. اما در این جا با کارفرمایانی از ملل مختلف و دیدگاه های مختلف مواجهیم و برای پیاده کردن دیدگاه های آن ها نیاز به زمانی به نام Learning Cost داریم. باید مدت زمانی را برای فهمیدن فرهنگ آن ها در نظر بگیریم و پا به پای فرهنگ آن ها حرکت کنیم. من در دبی از پروژه های کوچک شروع کردم. رفته رفته شرکتی را تاسیس کردم که نسبتا موفق بوده است. به هر حال ما در این جا یک خارجی محسوب می شویم و کماکان با ما به صورت یک خارجی برخورد می شود. شاید نتوانیم آن طور که باید در این جا ریشه بدوانیم. مدتی در این جا کارهای مختلفی مثل ویلاسازی، اجرای پروژه های دولتی، کارهای ساختمانی و زیرسازی انجام دادیم. بعد از آشنایی با فضا و بازار این منطقه، تصمیم گرفتم شرکتی را به صورت تخصصی تر تاسیس بکنم. بنابراین شرکت Today Engineering Consulting را تاسیس کردم. در حال حاضر از لحاظ تخصصی جزء شرکت هایی هستیم که در درجه بندی تخصصی ساخت بیمارستان ها و مراکز طبی قرار داریم. شما در شهری زندگی و کار می کنید که وصف هتل هایش شهره آفاق است. گزافه نیست اگر این شهر را شهر هتل های شرقی بنامیم. با توجه به این که موضوع این شماره مجله، معماری هتل هاست و شما هم دستی در طراحی هتل ها دارید، معماری و طراحی هتل ها را در دبی چه طور ارزیابی می کنید؟ اصولا یک هتل می بایست چه المان هایی دارا باشد و هتل ها خصوصا در مبحث مهمی چون معماری و گردشگری چه جایگاهی دارند؟ ما باید هتل را به عنوان ساختمانی در نظر بگیریم که برای استفاده های کوتاه مدت جواب گو باشد. گاهی ساختمان های هتل با ساختمان های عمومی مسکونی اشتباه گرفته می شود. این باعث می شود رویکرد معمارانه واحدی در قبال هر دو اتخاذ شود که غلط است. ورود یک مسافر به هتل، حال به هر دلیل، به منظور اقامت طولانی مدت در آن نیست، بلکه قرار است در مدتی کوتاه شرایطی عالی مهیا شود. به همین دلیل معتقدم یک هتل باید از صرف داشتن یک اتاق و محلی برای خواب و غذا خوردن، به محلی برای پذیرایی یک مهمان تبدیل شود و پذیرایی از یک مهمان در یک هتل کاملا متفاوت از پذیرایی از یک مهمان در خانه است. ما معمولا مهمان خانه ها را به گونه ای متفاوت از خانه هایمان طراحی می کنیم. این کانسپت بسیار مهم است. امسال در دبی به 300 هتل مجوز ساخت داده شد و این نشان دهنده این است که توریست های زیادی به این جا می آیند و این موقعیت مناسبی است تا سعی و خطاهای خود را ببینیم؛ مثلا چرا مشتریان دوست دارند از دو هتلی که با یک هزینه ساخته شده، به یکی از آن ها مراجعه کنند و به دیگری مراجعه نکنند؛ در حالی که هزینه اقامت در هر دو یکسان است. البته شاید با یک نگاه سطحی بتوان دلایلی پیدا کرد. معماری روستایی یک معماری ارگانیک است. در معماری ارگانیک همیشه ضوابط از عملکرد به وجود می آید؛ در صورتی که در معماری خطی و نقشه ای، معمولا این زیبایی و فرم است که عملکرد را پدید می آورد. همان طور که آب در یک ظرف دارای فرم پیچیده، شکل آن ظرف را به خود می گیرد، در هتل نیز سیلان توریست هایی که هیچ کدام هم ساکن نیستند به صورت یک جریان آب عمل می کند. من معتقدم در هتل افراد را باید طبقه بندی کرد؛ مجردها جدا، خانواده ها جدا و تاجرها هم جدا. البته این طبقه بندی بیشتر متوجه علایق افراد است تا نگرش های آن ها. متاسفانه در هتل های شیک امروزی ما که از 5 ستاره به بالا هستند، همه چیز فدای طراحی وی آی پی ها می شود و توجه چندانی به بخش هایی چون لابی نمی شود. به همین دلیل در لابی این هتل ها چیزی جز سکوت به چشم نمی خورد. بنابراین شاهد آدم هایی هستیم که همدیگر را نگاه می کنند بی آن که آرامشی در این لابی ها دیده شود. فقط شاهد زرق و برق هستیم و نمادهای مختلفی که طراحان داخلی ایجاد کرده اند. شاید یکی از ظریف ترین کارها این باشد که یک توریست خسته و طالب را بشناسید. زیرا آن ها با چشمان باز می خواهند راه را پیدا کنند و مهم است که ورود و خروج آن ها از یک هتل چگونه باشد یا چه غذایی میل کنند. فلسفه معماری یک هتل خوب این است، نه ابعاد اتاق و نوع صندلی و لابی و .... دلیل اش هم واضح است: چون افراد به مدت طولانی در اتاق ها نمی مانند. ما باید طوری عمل کنیم که مهمانان بیرون از اتاق های هتل در آزادی باشند. مرحله بعدی، ساخت هتل است که از نگهداری آن مهم تر است؛ زیرا یک مسافر همه چیز را با نگاه انتقادی وارسی می کند و برایش این موضوع تا زمانی که از هتل خارج شود مهم است. به همین دلیل ما باید سیستم هتل داری را تقویت کنیم تا هتل از معماری خوبی برخوردار باشد تا آرامش حفظ شود و اعضا و کارکنان آن جا بدون مزاحمت برای میهمانان تمام امکانات و رفاه را در اختیارشان قرار دهند. در بحث هتل سازی مهم این است که از ساختن فضاهای بسته خودداری کنیم و به جای آن از فضاهای باز استفاده کنیم تا مهمانان با آزادی بیشتری در حرکت باشند، در این صورت مشتری های بیشتری خواهیم داشت. اگر امکان این را داشته باشیم که هتل را در ارتفاع نبریم و بر روی سطح گسترش دهیم، نتیجه بهتری می گیریم. هتل های خطی به دلیل نداشتن حجم کافی برای آزادی مسافران، بیشتر محل هایی برای آمد و رفت هستند تا اقامت، و اصولا ارتباطات خطی مسافر را خسته می کند. قسمت کنترل و تاسیسات جانبی هتل مثل رستوران ها، کافه ها و .... باید به گونه ای باشد تا کسانی که علاقه ای به مواجهه با آنها ندارند دچار مشکل نشوند. در مجموع کانسپت کلی هتل عبارتست از نظم، چه در خطوط چه در رفتار و همیشه یکسان بودن، یعنی شما بدانید که این فضایی که به آن وارد می شوید همیشه همان شرایط را دارد و شما را همان گونه که خواهان هستید می پذیرد و شما همیشه در آن احساس آرامش و راحتی می کنید. قدری در باب طرح هتل هایی که خودتان در امارات اجرا کرده اید توضیح بدهید. شما در صحبت هایتان به روابط و عملکردهایی اشاره کردید که می بایست در طراحی یک هتل در نظر گرفته شوند. آیا در هتل هایی که طراحی کرده اید، توجهی به این روابط و عملکردها داشته اید و توانسته اید فلسفه معمارانه مختص هتل ها را پیاده کنید؟ ما برنده دو هتل شدیم، هتل عجمان که 140 اتاق دارد و قرار است ساخته شود ولی متاسفانه به دلیل محدودیت زمین، طراحی آن خطی است. هتل دیگری که در خیابان الکترای ابوظبی طراحی کرده ایم که به صورت مسابقه بوده. این هتل هم برنده شد. این هتل 80 اتاق دارد. متاسفانه این هم خطی عمودی است و به دلیل کمبود زمین به ارتفاع رفته. اما نکته جالبی که این هتل ها دارند این است که اگر هتل های ارتفاعی و عمودی را در طبقات مختلف ببندیم و بتوانیم یک هتل 20 طبقه را به 5 هتل 4 طبقه تبدیل بکنیم و برای هر یک از این 4 طبقه تاسیساتی به صورت فرعی در نظر بگیریم، ارتباطات خطی نرمتر شده و به ارتباط افقی نزدیک می شود. در این حالت می توان از بخش های مختلف برای بازدهی های مختلف استفاده کرد. در چنین حالتی، یک بخش، حیاط بازی است برای تفریح، در دیگری کافه طراحی شده و در جای دیگر مردم در حال بیزینس هستند. بپردازیم به پروژه های شما. از جمله پروژه های خوب تان، یکی طراحی پروژه بیمارستان میلاد است. می خواهم بدانم روند طراحی این پروژه آن هم در فضای معماری شهری چون دبی به چه نحو بوده است؟ به هر حال شما یک معمار ایرانی هستید که در فضای دبی یک «بیگانه» (البته بیگانه ای موفق) محسوب می شوید. این تجربه موفق می تواند نقطه عطفی برای معماری ای باشد که می توان نام «معماری مهاجرت» را بر آن نهاد .... همان طور که گفتم بخشی از تلاش های ما در دبی مصروف آشنایی با فرهنگ این منطقه شد و در این راستا فضا برای ما ملموس تر و آشناتر شد. در امارات یک تصمیم زیر ساختی در نظر گرفته شد و آن این بود که شهرک هایی ساخته شود که در آن تجمع تخصص ها صورت بگیرد؛ مثلا مدیاسیتی و یا اینترنت سیتی. دو سال پیش شهرکی به نام Dubai health Care ساخته شد؛ به منظور آن که تمامی خدمات طبی و پزشکی در یک نقطه متمرکز شود. شرکت میلاد (که با سرمایه گذاری سهام داران ایرانی تشکیل شد) و شرکت ما، طراحی این بیمارستان را بر عهده گرفت و تاییدیه وزارت خانه های مختلف دبی و همچنین سازمان هاروارد آمریکا را که متوکل و بانی کنترل کیفیت این شهرک است، دریافت کرد. ما تنها بیمارستان عمومی بودیم که توانستیم از این سازمان ها تاییدیه اجرا بگیریم و این برای ما ایرانی ها در یک عرصه بین المللی افتخار بزرگی بود. من در این بیمارستان همکاران بسیار با تجربه ای داشتم که دوست دارم از آنها ذکر نامی کنم، به خصوص آقای مهندس بوشهری که هم اکنون هم در ایران هستند. ما توانستیم یک بیمارستان صد تخت خوابی آبرومند طراحی کنیم که دارای بخش های عمومی، حدودا 34 کلینیک تخصصی، اتاق های عمل قلب باز، اتاق های جراحی عمومی، اتاق جراحی مغز و قسمت های مختلف مثل مامایی، زنان، قسمت های داخلی، دندان پزشکی و آزمایشگاه های تخصصی بسیار پیشرفته مثل ام.آر.آی و .... است. از قرار معلوم طرح ساختمان جدید بیمارستان تخصصی هلال احمر در دبی هم کار شماست. دلیل طراحی این ساختمان در کنار ساختمان قدیم چه بود؟ ضمنا توضیح بدهید که آیا در ساخت این پروژه و پروژه های مشابه دیگر، محدودیت های شهرسازی در دبی دامن گیرتان شده است؟ گویا در این شهر محدودیت ارتفاع وجود دارد و زمین گران است. آیا این موارد پیشرفت طرح را با مشکل مواجه نساخت؟ ایرانی ها همیشه از قدیم الایام در دبی امکانات خوبی داشته اند، مثل بیمارستان ایرانی و یا باشگاه ایرانی. در این شهر بیمارستانی است با قدمتی بیش از بیست سال که اگر چه خیلی خوشنام است ولی ساختمان آن قدیمی است؛ به همین دلیل نزدیک به 5 سال پیش تصمیم گرفته شد بیمارستان جدیدی در این منطقه ساخته بشود؛ اما مشکل این بود که بیمارستان قدیم به دلیل مراجعان زیاد و بازده اقتصادی خوب نمی بایست تعطیل شود. به همین دلیل به منظور حفظ بیمارستان قدیم طرحی ارایه دادیم مبنی بر این که ساختمانی به صورت حرف U در اطراف بیمارستان قدیم ساخته شود. همان طور که شما اشاره کردید، به دلیل محدودیت ارتفاع در این منطقه و گرانی زمین، ما اجازه داشتیم فقط تا 4 طبقه ارتفاع بگیریم و این خود طرح را محکوم به وسیع بودن و کشیدگی در زمین می کرد. این بیمارستان 220 تخت خواب دارد. در حال حاضر تعداد زیادی از ساکنان این منطقه که جزء متمولین محسوب می شوند برای معالجه به کشورهای آمریکایی و اروپایی مراجعه می کنند و قیمت های بسیار گزافی را برای معالجه های آسان می پردازند. ما در طبقه انتهایی این بیمارستان بخشی را به نام بهسرا درست کردیم. در آن جا سرویس بسیار عالی به افرادی که تمکن مالی دارند ارایه می دهیم. به همین علت این امر در آمدزایی بسیار بالایی را برای این بیمارستان به بار می آورد. نتیجتا بیماران به جای رفتن به اروپا ترجیح می دهند در همین بیمارستان معالجه شوند. خوشبختانه هم ساختمان بیمارستان تاییدیه مراجع ذی ربط منطقه را گرفته و کاملا قابل اجراست و قرار است در 3 فاز اجرا شود. این بیمارستان را نه تنها در دبی، که در تمام کشورهای خلیج فارس می شناسند و از این نظر یک پروژه ملی محسوب می شود و نام ایرانی را با خود دارد. جالب این جاست که تمام شیوخ و حکام این جا چه در اجرای آن و چه در اعطای تسهیلاتی که برای اجرای نقشه ها و تاییدیه های مختلف لازم بود، با ما همکاری کردند. برویم سراغ خطاطی های خیال انگیز شما. وقتی به این خطوط دقیق می شوم، شباهتی ناخودآگاه و ناخواسته بین آنها و خط نگاره های چینی می یابم. با توجه به این که اساسا خطاطی ایرانی تفاوت هایی با خطاطی چینی دارد، این شباهت حایز توجه است. رابطه شما با خط چگونه است؟ چه دریافتی از خطوط دارید و قصدتان از خطاطی اسماء الهی چه بوده؟ مختصری هم راجع به پیوند معماری با خطاطی بگویید. شما به موضوع جالبی اشاره کردید .... معماری در زبان فارسی به معنای ساختن است، یعنی عمارت کردن. اما عمارت کردن فقط ساختن نیست. در زبان انگلیسی، کلمه Architecture از کلمه Arche از همان آرشیو و Tec به معنای علم گرفته شده است. بهتر است فراموش کنیم که یک معمار کسی است که با قوس (آرک) و با منحنی ها کار دارد. یک معمار مثل یک کاپیتان کشتی است و بایستی از تمام جزییات بدنه این سفینه خبردار باشد تا بتواند حرکت کند. من فکر می کنم معماری علم انسان شناسی و علم ارتباط با انسان هاست. انسان ها ساختمان را فقط برای زندگی نمی خواهند، انسان ها غذا می خواهند، آرامش می خواهند، شعر می خواهند، موسیقی می خواهند، و هر آن چه که از جنس روح ماست و مرتبط با جسم ما. ما همیشه می گوییم: خدایا تو را شکر می کنیم که ما را هدایت کردی و اگر هدایت تو نبود حتما هدایت نمی شدیم. اول خدا را شکر می کنم که دست من را گرفته و افتان و خیزان به راه آورده، اما آن چه که بسیار مهم است و برای من مهم تر از معماری است، عشق است و عشق به خداوند. وقتی انسانی عاشق باشد حتما معمار خوبی می شود، حتما نقاش و مجسمه ساز خوبی می شود، فیلم ساز خوبی می شود و در هر آن چه که از نوع گفتاری و شنیداری و از نوع ارتباط است، موفق می شود. اما خطاطی آیات قرآن به زمان جنگ ایران و عراق بر می گردد که من در جبهه بودم و خداوند را بیشتر شناختم و سبب ساز عشق عظیمی شد که تا به امروز با من همراه بوده است. فکر می کنم این آیات غیر از خطوطی که شما در صفحه می بینید پر از انرژی، نور و پر از هدایت است و کافی است که ما قلبمان را باز کنیم و خداوند دستمان را بگیرد و وارد این طریق بشویم. خطاطی هنر بسیار شریف و بزرگی است که اروپایی ها از آن غافل اند. اگر هنرهای دیگر زیبایند هنر خطاطی کریم است و کرامت می دهد. همسایه های اروپایی من وقتی به خانه من می آیند و این تابلوها را می بینند مدت ها به آن نگاه می کنند و می گویند ما نمی دانیم که درون آن چیست، اما نمی توانیم چشم از آنها برداریم. این فقط زیبایی نیست نور و انرژی است و ما که بهترین نقاشی های دنیا را داریم از این هنر بی بهره ایم. البته کارهایی که شما دیدید بیشتر یک مشق شخصی بوده است...
|