ابهام در سرنوشت خانههای تاریخی مصادرهای
■ دستبهدست شدنِ خانهی توران میان بنیاد مستضعفان، کمیتهی امداد و سرانجام برجسازان! در طول این سالها بنیاد مستضعفان در حوزههای گوناگونی، بهویژه در حوزهی اقتصاد، فعالیت زیادی داشته است که تنها بخش کوچکی از آن به بهبود وضع زندگی مستضعفان و محرومانِ جامعه اختصاص دارد. از این بُعد ماجرا چشم میپوشیم و تنها به این میپردازیم که آنچه بنیاد در مورد خانهی تاریخی توران انجام داده است، چه نسبتی با اساسنامهی آن دارد. دوشنبهی هفتهی پیش وبگاه «معمارینیوز» و چند رسانهی تخصصی دیگر خبری منتشر کردند مبنی بر این که خانهی «توران» یا قمرالملوک امیرسلیمانی، همسر سوم رضاشاه پهلوی زیر تیغ بلدوزرها رفته است و مجتمع اقتصادی کمیتهی امداد امامخمینی(ره) در حال تخریب این بناست، تا در زمین این خانهی مصادرهای، یک برج یازدهطبقه بسازد. بیشتر بخوانید : ■ خانهی تاریخی «توران» زیر تیغ بلدوزرها با پیگیری خبرنگار حوزه میراث فرهنگی سایت معماری نیوز و همکاری سازمان میراث فرهنگی، یگان حفاظت در محل حاضر شد و عملیات تخریب را متوقف کرد. اما بعد از رفتن این نیروها و بهرغم ثبت اضطرای خانه توران در فهرست آثار میراث ملی، نیروهای مأمور از سوی کمیته امداد مجدداً عملیات تخریب را آغاز کردند که باز نیروهای میراث فرهنگی به محل رفتند و جلوی عملیات آنها را گرفتند. گرچه در پایان روز بنای این خانه تاریخی آنقدر آسیب دیده که تقریباً چیزی از آن باقی نمانده بود اما یگان حفاظت تا صبح در این مکان باقی ماند تا از تخریبهای احتمالی بیشتر جلوگیری کند. سرنوشت خانه همسر رضاشاه صرف نظر از اینکه کی و چگونه آغاز شده، با اتفاقات روز دوشنبه متأسفانه به پایانش نزدیک شده است. به نظر میرسد در نهایت این ملک ۵ هزار متری در یکی از بهترین نقاط پایتخت هم به دست سوداگران زمین و ساختمان در تهران خواهد افتاد! اما داستان این سرنوشت در طول سالهای پس از انقلاب تا رسیدن به این نقطهی شاید پایانی، چند نقطه عطف مهم دارد که بد نیست اشارهای به آنها داشته باشیم تا بتوانیم از طریق وضوح بخشیدن به ماجرا، هم واسطههایی را که این ملک را به دست برجسازان انداختهاند، مشخصتر کنیم؛ هم اندک تلاشی برای جلوگیری از تکرار این اتفاقات، یعنی سوء استفاده از اموال عمومی و مصادرهای داشته باشیم و قدمی نیز در مسیر حفاظت از بازماندهها و میراث تاریخی و فرهنگی ملی برداریم. بنیاد مستضعفان خانه توران را مصادره کرد در تاریخ ۹ اسفند ۵۷ امام خمینی(ره) طی نامهای به شورای انقلاب اسلامی مأموریت میدهند که «تمام اموال منقول و غیر منقول سلسله پهلوی و شاخهها و عمال و مربوطین به این سلسله را که در طول مدت سلطه غیرقانونی از بیتالمال مسلمین اختلاس نمودهاند، به نفع مستمندان و کارگران و کارمندان ضعیف مصادره نمایند و منقولات آن در بانک ها با شماره به اسم شورای انقلاب یا اسم اینجانب سپرده شود و غیرمنقول از قبیل مستغلات و اراضی ثبت و مضبوط شود تا به نفع مستمندان از هر طبقه صرف گردد در ایجاد مسکن و کار و غیرذالک». یک هفته بعد از صدور این حکم «بنیاد مستضعفان» توسط شورای انقلاب تشکیل شد و عملاً آغاز به کار کرد. یکی از اموالی که این بنیاد مورد مصادره قرار داد، خانه ۵ هزار متری توران واقع در منطقه زعفرانیه تهران بود. در طول این سالها تنها اقدامی که در مورد این ملک صورت گرفت، واگذاری یا فروش آن در سال ۷۵ توسط بنیاد مستضعفان به کمیته امداد امام خمینی(ره) است. در واقع تا روز دوشنبه ۲۸ تیر ۹۵، این ملک، بنا و باغ پر درخت و وسیعش از آن دسته از اموال مصادرهای بود که از سال ۵۷ تاکنون دستنخورده و متروکه رها شده و بهرغم ارزش تاریخی و فرهنگیاش، هرگز به عنوان میراث ملی شناخته و ثبت نشده بود. در واقع همه از مسئولانی چون متولیان امور شهری و میراث تاریخی و فرهنگی گرفته تا شهروندان آن را فراموش کرده بودند؛ البته همه بجز بنیاد مستضعفان و کمیته امداد که آن را موضوع معاملهای بین خودشان کردند! بنیاد مستضعفان خانه توران را فروخت هیأت مؤسس بنیاد مستضعفان در نخستین اقدام خود برای انسجام امور و تعیین محدوده فعالیتها، اساسنامهای تنظیم کرد که بعد از تأیید شورای انقلاب، به ثبت این بنیاد در تاریخ ۳ مرداد ۵۸ منتهی شد. به استناد اساسنامه مذکور، موضوع فعالیت بنیاد چنین تعریف شده است «تمرکز اموال خاندان پهلوی و همه کسانی که با وابستگی به این خاندان ثروتهای نامشروع به دست آوردهاند و دادگاه انقلاب حکم استرداد اموال مزبور را صادر کرده و میکند و تملک آنها از طریق مستضعفان و به مصرف رساندن همه درآمدهای آن اموال در راه بهبود وضع زندگی و به خصوص مسکن آنان». بر همین مبنا یکی از مهمترین اهداف کلی بنیاد که در این اساسنامه مورد تصریح و تأکید قرار گرفته، عبارت است از «به مصرف رساندن همه درآمدهای بنیاد در را بهبود وضع زندگی و مخصوصاً مسکن مستضعفان، با رعایت اولویتهایی که در آییننامه مخصوص معین میشود». این اساسنامه به مرور زمان مورد اصلاح قرار گرفته که آخرین نسخه آن در سال ۷۹ به توشیح رهبری رسیده است. طبق آن «بنیاد نهادی است نشأت گرفته از انقلاب اسلامی، غیرانتفاعی، دارای شخصیت حقوقی و استقلال مالی، اداری و استخدامی که تحت نظارت عالیه مقام معظم رهبری و طبق مقررات ایناساسنامه وآئیننامههای داخلی اداره میشود» و نیز اهداف کلی آن عبارتست از «کمک به ارتقاء سطح زندگی مادی, معنوی و فرهنگی مستضعفان و محرومین جامعه همراه با اداره بهینه دارائیهای تحت پوشش و با حضور مؤثر در صحنههای اقتصادی در چارچوب سیاستهای کلی نظام». در طول این سالها بنیاد مستضعفان در حوزههای مختلفی بهویژه در حوزه اقتصاد فعالیت زیادی داشته است که تنها بخش کوچکی از آن به بهبود وضع زندگی مستضعفان و محرومین جامعه اختصاص دارد. از این بُعد ماجرا صرف نظر میکنیم و تنها به این میپردازیم که آنچه بنیاد در مورد خانه توران انجام داده است، چه نسبتی با اساسنامه آن دارد! خانه توران یکی از اموال مصادرهای است که طبق اساسنامه مذکور، بنیاد موظف است به خوبی آن را اداره کند و در جهت ارتقای سطح مادی، معنوی و فرهنگی فرودستان جامعه مورد بهرهبرداری قرار دهد. اما در طول این سالها خانه توران نه مورد حفظ و حراست قرار گرفته و نه به سود مستضعفین و محرومین بهرهبرداری خاصی از آن شده است. گویا بنیاد مستضعفان به طور کلی فراموش کرده بود که خانه تورانی وجود دارد و موظف است آن را به طور بهینه و برای کمک به بهبود زندگی مستضعفان و محرومین اداره کند. این فراموشی ادامه داشت تا اینکه در سال ۷۵ بنیاد این ملک را به کمیته امداد فروخت. به لحاظ حقوقی بنیاد مستضعفان نه موسسهای دولتی محسوب میشود و نه شرکتی خصوصی، بلکه موسسهای عمومی است. بنابراین در هر صورت اموال این بنیاد جزء اموال عمومی به حساب میآید. اما اساسنامه بنیاد این اختیار را به آن و در واقع به رئیس و نهایتاً هیأت رئیسهاش میدهد که این اموال را در جهت اهداف بنیاد مورد معامله قرار دهند. البته نمایندگان مردم در دولت و مجلس و نهادهای نظارتی چون سازمان بازرسی کل کشور و دیوان محاسبات و غیره اجازه نظارت و دخالت در امور بنیاد را ندارند. به عبارت دیگر نظارت بر نحوه عملکرد این بنیاد در مورد اموال تحت اختیارش -که در واقع اموالی متعلق به عموم مردم است- اعم از اداره، حفاظت و معامله آن اموال بسیار محدود است. بنابراین قانون و اساسنامه بنیاد مستضعفان آن را از قید نظارت عمومی رها کرده و به افکار عمومی حق و مجال لازم را نمیدهد که در امور بنیاد تفحص کند و بپرسد چرا بنیاد خانه توران را متروکه رها کرده بود و آن را به سود مستضعفان مورد بهرهبرداری فرهنگی و اقتصادی قرار نمیداد؟ بنیاد چرا و به چه میزان بعدها این ملک را به کمیته امداد فروخت؟ درآمد ناشی از فروش آن را چطور صرف کرد؟ آیا از این پول برای بهبود زندگی محرومین و مستضعفان استفاده شده است؟ به عبارت دیگر آیا خانه مصادرهای توران دست کم از طریق فروشش، در جهت اهداف روشن در اساسنامه بنیاد مستضعفان بکار گرفته شد؟! بنابراین در اینجا آنچه پیش از هر چیز میتواند محل سؤال باشد، خود قانونی است که بنیاد مستضعفان را از نظارت و دخالت عمومی مصون کرده است! کمیته امداد خانه توران را تخریب کرد تا برج بسازد! با خروج بنیاد از ملک توران، توپ به زمین کمیته امداد افتاد و اکنون این ملک جزء اموال کمیته امداد به شمار میرود که این نهاد طبق اساسنامهاش باید آن را برای تحقق اهدافش بکار گیرد. در اساسنامه کمیته امداد هم آمده است این نهاد «با هویتی دینی و مردمی، جهادی، عامالمنفعه و غیر انتفاعی تأسیس شد تا پیامآور فرهنگ احسان، ایثار، انفاق و نیکوکاری در جامعه اسلامی بوده و غیرت و کرامت انسانی را در حمایت از محرومان حفظ کند». کمیته امداد نیز از جمله سازمانهایی است که «دارای شخصیت حقوقی ومقررات مالی و اداری و استخدامی مستقل است». همچنین طبق اساسنامه مذکور هدف از تشکیل کمیته امداد «توانمندسازی و شکوفایی استعدادها و تأمین خوداتکایی، تقویت و رشد ایمانی و اعتقادی نیازمندان و محرومان با ارائه خدمات اجتماعی، حمایتی، فرهنگی و معیشتی به آنان است». حال مسئله اینجاست که کمیته امداد کدامیک از اهداف اساسنامه خود را دنبال میکرد وقتی از محل منابع و اموالی که باید صرف امور عامالمنفعه، غیر انتفاعی و در جهت پشتیبانی و حمایت از محرومان شود، زمینی ۵ هزار متری در زعفرانیه تهران را خریداری کرد؟ و یا از طریق تخریب بنای این ملک و پروژه ساخت برج ۱۱ طبقه، کدامیک از اهداف خود را دنبال میکند؟ آیا ساخت این برج در منطقه زعفرانیه گره ای از مشکلات محرومان باز میکند و آیا در جهت حفاظت از غیرت و کرامت انسانی آنهاست؟ اینها مسائلی است که برای افکار عمومی مطرح است و تاکنون بیپاسخ مانده؛ البته از آنجایی که کمیته امداد هم طبق قانون و اساسنامهاش از نظارت و دخالت عمومی رهاست، افکار عمومی شاید هیچ گاه به پاسخی در خور برای پرسشهایش نرسند، چرا که قانون از اساس حق آنها را برای تفحص و پرسشگری در مورد این نهاد به رسمیت نمیشناسد! در این مورد نیز قبل از هر چیز این قانون است که میتواند محل پرسش باشد! ویرانهی خانهی توران ثبت ملی شد! در مورد سرنوشت خانه توران، افکار عمومی دست کم میتوانند سازمان میراث فرهنگی را خطاب قرار دهند و بپرسند چرا این سازمان که موظف به پژوهش، نظارت، حفظ، احیاء و معرفی آثار واجد ارزش فرهنگی و تاریخی است، خانه توران را فراموش کرده بود و آنقدر دیر برای ثبت ملی آن اقدام کرد که دیگر تقریباً چیزی ارزشمند از این بنا باقی نمانده است؟ آیا اکنون میتوان برای ثبت ملی نه خانه توران، بلکه در واقع خرابههای آن فایدهای متصور شد؟ یا اینکه این اقدام دیرهنگام تنها به سود سازمان میراث فرهنگی، آن هم تنها برای رفع تکلیف از این سازمان است؟ البته حتی اگر سازمان میراث فرهنگی خود را بهدرستی موظف به پاسخگویی به چنین پرسشهایی از جانب افکار عمومی بداند، باز هم سرنوشت خانه توران تغییری نمیکند. نمیتوان زمان را به عقب برگرداند تا بتوان با ثبت به موقع این بنای تاریخی و فرهنگی، با مرمت و حفظ آن و بهبود وضعیت باغ اطرافش، آن را به مکانی تاریخی-فرهنگی و عمومی بدل ساخت و به نوعی آن را مدیریت کرد که عموم مردم بتوانند از آن استفاده فرهنگی و اجتماعی ببرند و نهادهایی چون بنیاد مستضعفان و کمیته امداد هم با بهره اقتصادی حاشیه آن، در جهت اهداف اساسنامهشان بکوشند.
|