مقاله حاضر درباره مفهوم دولینگ است . آنچه در برخورد اولیه از آن به مفهوم سکونت تعبیر می شود اما در مقاله پیش رو به مفهوم دولینگ از رهگذر فرهنگ, ادبیات فارسی و تحلیل تطبیقی با مفهوم دولینگ خواهیم پرداخت.
دولینگ چیست اولین سوالی است که هر کس در برخورد اولیه با این واژگان از خود می
پرسد. واژگانی که در حیطه معماری نیز بسیار جدید ونو می باشدو حتی اگر جستجویی بر پهنه اینترنت داشته باشیم شاید تنها معنی سکونت را پیدا کنیم اما آیا دولینگ تنها با خود معنی سکونت , کالبد , سرپناه و یا جایی برای زیستن است؟
دولینگ واژگانی است مبتنی بر تعبیر هایدگر از مفهوم سکونت و ساکن شدن که علاوه بر تمامی مفاهیم صوری و ماهوی موجود در لغت سکونت در بر گیرنده پیوستار معنای زندگی است (www.wikipedia.com) الیور بر اساس نگرش هایدگر مشخصا با ذکر واژه دولینگ به تعریف منظر و نگاه خویش میپردازد, شولتس در کتاب "مفهوم سکونت" گزیده ای مناسبی از تعاریف هایدگر را از دولینگ می آورد , البته شایان ذکر است که مترجم محترم بجای "دولینگ " ," سکونت " را برگزیده است:
"سکونت بیانگر برقراری پیوندی پر معنا بین انسان و محیطی مفروض می باشد . در مقدمه مذکور آمد که این از تلاش برای هویت یافتن یعنی , به مکانی احساس تعلق
داشتن ناشی گردیده است.بدین ترتیب , انسان زمانی برخود وقوف می یابد که مسکن گزیده و در نتیجه هستی خود در جهان را تثبیت کرده باشد . از سوی دیگر,انسان موجودی است سرگردان.او با در اختیار گرفتن عنوان" مرد راه " پیوسته در راه بوده و از این رو امکان گزینش را برای خود فراهم می آورد.او امکان خود و از این طریق نوعی قابل اعتماد از همدمی با انسان های دیگر را بر می گزیند.این مناظره کلامی بین عزیمت و بازگشت , یا بین مسیر وهدف,عصاره و گوهر آن " فضائیت" وجودی است که به واسطه معماری در قالب اثر می آید." (مفهوم سکونت,شولتز,امیر یار احمدی,1381)
>دولینگ ذاتا یک واژه ترکیبی است.لغتی که در تعامل تمامی عرصه های زیست بشری شکل میگیرد و تفاوت آن با مفاهیم طرح شده در پایداری ,الگو برداری و تحلیل ترکیبی زیست بوم هایی است که زنده و پویا هستند.در حقیقت چرایی پرداختن به
1 )در حقیقت برای اولین بار فردریک جیمسون متن آلمانی هایدگر را به انگلیسی ترجمه میکند و واژه دولینگ را برای آن بر می گزیند. برای آگاهی بیشتر به کتاب هستی و زمان هایدگر ترجمه سیاوش جمادی رجوع شود.
نویسنده مقاله حاضر معتقد است که گزینش مفهوم سکونت با توجه به بار معنایی آن ,گزینه مناسبی به نظر نمی رسد.به همین روی در ادامه کلمه "سرا پرده را برای آن برگزیده است.
دولینگ را شاید به اولین برخورد های معماران و با کمی اغماض هنرمندان در برخورد با زیست بوم های زنده و پویایی بود که در عین فراگیر بودن و وجوه اشتراکشان در ساختار و سازه, دارای وجوه ممیزه و تفاوتهای آشکار معنایی و مفهومی اند .امری که دنیای مدرن به دنبال یافتن راه حلی برای آن به زبان عامل مشترک جهانی متوسل شد ولی در عین هوشمندی و درایت و صحت فکر پدران مدرن در چندیگر و نقاط دیگر جهان جواب قانع کننده ای نیافت اما در عین شگفتی همین متدولوژی توسط شاگردان مکتب مدرن ولی بومی به کار
گرفته شد و به نتیجه مطلوب رسید.شاهد این مدعی بال دوشی در هند,حسن فتحی در مصر , و یا کامران دیبا و گروهش در ایران می باشد.اما نحوه برخورد با یک پروژه در یک زیست بوم بیگانه با معمار, چندان محلی از اعراب نداشت و در صورت اجرا محکوم به شکست می نمود.اما پروژه رنزو پیانو در تیجیبائو ساختی روشمند را از فهم مدرنیته ارائه کرد که امکان برخورد با یک پروژه را در زیست بومی به غیر بوم و سرای یک معمار فراهم آورد و پروژه هایی نیز همزمان و یا بعد از آن شکل گرفت که منجر به تعریف این نیاز شد که می توان به یک ساخت و متد روشمند دست یافت که مبتنی بر آموزه های
معاصر گونه ای معماری طرح کرد که در عین معاصر بودن مورد اقبال واستقبال مردم آن زیست بوم را فراهم آورد.
پاول الیور جواب این مساله را در شناخت دقیق و متد یک معمار از آنچه که او آن را دولینگ می نامد می داند.دولینگ شاید در گام اول شناخت, همان زندگی در یک زیست بوم است ولی دارای وجوهی است که به تمامی عرصه های بود بشری از تولد تا مرگ را در بر می گیرد؛که برای شناخت آن به یک متد ترکیبی باید دست یافت که در عین گشودن یک مفهوم به سایر
مفاهیم در ارتباط با مفهوم پایه پرداخته شود.
آغازگر دولینگ و سراپرده به اولین جزوات و نشریاتی باز می گردد که توسط پاول الیور سال 1984 منتشر شد. در تعاریف اولیه مجموعه زندگی های بوم گرا و بومی مناطق گوناگون طرح میگردد و شناخت آن را منوط به شناخت دولینگ و سراپرده از رهگذر جامعه شناسی,روانشناسی,انسان شناسی,مفاهیم فلسفی و مذهبی می داند.از سوی دیگر علاوه بر شناخت نرم افزاری ,همراه و همگام با آن به واقعیات اقلیمی ,سازه ای می
پردازد ؛ و تاثیر و تاثر مفاهیم نرم افزاری و سخت افزاری را با هم تحلیل می کند.
در جستجویی برای یافتن معادل هایی برای این واژه بهتر این دانستیم که به دنبال معادل های این واژگان در فرهنگ های اطراف ایران باشیم که پاول الیویه در کتاب دولینگ به آن پرداخته است ,برای مثال در ترکمنستان ,یورد,در افغانستان ,خرگاه,در
روسیه ,کابیتا,و در مغولستان,گر, نامیده می شود(پاول الیور, 2007,170 )ونکته جالب اینکه افغانستان به علت اینکه نزدیک ایران است و به زبان فارسی تکلم میکنند ,اینکه زمانی جزء خاک ایران بوده و دولینگ امری تکامل یافته در طول زمان می باشد خرگاه بهترین کلید واژه برای راه یابی به معنای دولینگ در منطقه ایران است,با مراجعه به فرهنگ لغت میتوان معادل هایی به شرحی که می آید ذکر کرد:"خیمه بزرگ,سراپرده".(دکتر محمد معین,1364 )
واژه خیمه دلالت بر
کالبد دارد ولی دولینگ تنها دلالت بر پناهگاه یا یا سرپناه نیست,بلکه تمامی عرصه های زندگی بشری را با خود دارد از زیستگاه,کالبد زندگی,شهر,....,تا چرایی بودن و مرگ را در بر میگیرد(پاول الیور,2007 ) پس بهتر این دیدیم که به عبارت"سراپرده" به عنوان معادلی برای دولینگ بپردازیم به همین روی در جستجویی برای یافتن واژگانی برای دولینگ به معانی سراپرده رجوع کردیم :1)خانه موقت از خیمه وچادر2)اندرون خانه,حرم,حرمسرا,پرده سرا,شبستان3)نغمه سرا,نغمه خوان,مطرب 4)آسمان. (دکتر محمد معین,1364 )
به نظر می رسد که در صورتی که به واژگان و معانی این لغت بپردازیم میتوانیم در یک مقایسه تطبیقی بین مفاهیمی که پاول الیور تعریف می کند و معانی فارسی سراپرده که هم دلالتی است بر معادل فارسی این واژه با مفاهیم دولینگ وهمچنین معنای واژه دولینگ را میگشاید وبخوبی میتواند راهگشای معنای دولینگ برای ما فارسی زبانان باشد.
پاول الیور در اولین فصل کتاب dwelling به معنای سرپناه,شلتر,و
تعامل اولیه بشر با طبیعت واقلیم,خطرات طبیعی وجانوری میپردازد به عبارتی تعامل هوشمند بشر را با محیط طرح میکند و آن را در اقلیم های سخت و یا شرایط خطرناک طبیعی تحلیل میکند و جالب اینجاست که در عین اینکه سراپرده را با محوریت اقلیم ومحیط انالیز میکند ولی طیف گسترده زندگی را فراموش نمیکند و در ادامه چندین نمونه و مثال می آورد ابتدا به خانه های یخی- اینویی اسکیموها- می پردازد و سپس به ایگلوهای سرخ پوستان تا چادرهای صحاری آفریقا و در عین بررسی بر خورد هوشمندانه بشری با اقلیم و فیزیک طبیعت به تاثیرات فرهنگی آن بر مردم و نوع نگاهشان
میپردازد.حال با مقایسه خلاصه ای از آنچه رفت با اولین معنی سرا پرده شاید بتوان تصویر روشن تری از دولینگ و سراپرده به دست آورد(پاول الیور, 2007,24-42, ).
>
آن گونه که رفت اولین معنایی که برای سراپرده ذکر شد خانه موقت از خیمه و چادر است به عبارتی اولین برداشتی که میتوان از مفهوم سکونت به دست داد این شاید بهترین معادل برای فصل اول مبحث دولینگ باشد از یک سو و از سوی دیگر برداشتی ملموس از مفهوم پناهگاه و شلتر برای فارسی زبانان.
در دومین فصل کتاب الیور به مفهوم settling down اشاره میکند,که عبارت است از" ساکن شدن" وسکنی گزیدن,نه فقط در مکانی و به اجبار ,بلکه در تعامل با محیط و به ضرورتی, و با توجه به اقتصاد زیستی.اما چرایی ساکن شدن تنها نیازهای فیزیولوزیک بشری نیست بلکه در بر گیرنده نیاز فرهنگی اجتماعی است که بر گرفته از تعامل و معامله فردی در جوابگویی به خواستهای اجتماعی اوست,اولین نیاز به تامین خوراک و وابسته به نبودن به محیط- که منجر به کوچ می شود -به عنوان اولین فاکتور ساکن شدن و
برنامه پذیری معماری طرح میشود و همه چیز در وحله اول منوط به پاسخ گویی به ما یحتاج افراد میشود که منجر به نقش پذیری افراد,شکل گیری مشاغل ودر نهایت نقش های اجتماعی می گردد.این امر تاثیر بسزایی در ایفای کاراکترو نقش افراد در فضای معماری دارد,وشاکله معماری-اینجا دولینگ یا سراپرده- را بوجود می آورد.در مقایسه با معنی دوم سرا پرده با مفوم "اندرون" روبرو میشویم که- در این مقاله چندین بار به آن اشاره خواهیم کرد-دلالت بر تعریف پذیری,صاحب شخصیت و کاراکتر شدن فضا است به عبارتی ساکن شدن همراه با مفهوم نقش پذیری فضای درون است که در فرهنگ ما از آن به
"اندرون" یاد میشود. (پاول الیویه, 200742-64, )
در سومین فصل کتاب الیور به دسته بندی و گونه بندی سراپرده و دولینگ تحت عنوان true to type می پردازد در این فصل الیور تلویحا و در فصول بعد صراحتا به این مساله میپردازد که گونه شناسی ساختمان تحت تاثیر مقتضیات ساخت وساز وساختار بنا واقع می شود و گونه هایی در جهان ایجاد میکند که تقریبا در تمام عرصه های سراپرده و دولینگ جهان قابل پیگیری و دسته بندی است و تاثیرات بشری منجر به تفاوت و گونه
گونی سراپرده در جهان می شود.در این فصل به دسته بندی فرمی و صوری دولینگ می پردازد و پس از آن مقدمه بررسی سازه های عمده موثر در تولید دولینگ را در فصول بعد فراهم می آورد. (پاول الیور, 200764-84, )
فصل چهارم و پنجم تحت عنوان Built from the ground, Resources that grow به منابع بوم آورد و ساختار سازه ای مورد استفاده آنها در تولید فضای زیستی می پردازد در ابتدا به ساختارهای تک منبعی میپردازد یعنی سازه هایی که به وسیله یک ماده تمامی عناصر معاری
شکل می گیرد.دولینگ شکل گرفته در غارها با عنوان پناه بردن به یک توده آغازگر مبحث می باشد,پس از آن به گل و کاربرد آن می پردازد,معماری چینه ای,قالبی,خشتی,سنگی,تیر و ستون چوبی,بافه ای,تیر- دیوارو... می پردازد. (پاول الیور, 200784-128, )
در ادامه مفاهیمی که الیور به آن میپردازد به چگونگی تطبیق دولینگ با مسائل اقلیمی می پردازد.الور دولینگ یا سراپرده را در پهنه های گوناگون اقلیمی تحلیل میکند که برای معماران و محققین عرصه معماری در
ایران امری کاملا شناخته شده است اما آنچه لازم به ذکر و یاد آوری مجدد است تحلیل دقیق الیویه و تاثیر مسائل ساختاری بر فرهنگ و روابط اجتماعی دولینگ های زنده می باشد. (پاول الیور, 2007128-150, )
فصل هفتم و هشتم با عنوان های ,House and cosmos spatial relations به چگونگی شکل گیری فضای
زیستی در دولینگ است,از چگونگی تقسیم فضا میان زن و مرد و اعضای خانواده گرفته تا حضور مهمان و ارزش گذاری فضایی.در فصل هفتم یکی از نکات مهم پرداختن به انواع گونه های خانواده است وتاثیرآن بر شکل گیری سراپرده ودولینگ وتقسیمات فضایی است.
جنسیت به عنوان یکی از مهمترین مسائل در شکل گیری فضایی مطرح می شود.الیور به نقل از اشتروس لغتی را به کار می گیرد که به نظر می رسد جان کلام رابطه متقابل انسان و محیط و فضا است.وازه" dichotomy "دیاکتومی
دلالت بر طیفی دارد که قطبین آن زن ومرد است و در این طیف از تعریف نقش ها ,هر کس بدون در نظر گرفتن جنسیت و با توجه به شاخصه های جنسی فضا برای خود,و با توجه به ارزش های تعریف شده در فرهنگ و اجتماع نقش و جایگاهی را در نظر میگیرد.در ادامه با نقل از پیر بوردیو به این طیف صورتی عینی می بخشد و از آن به عنوان آکس و محور تعبیر می کند و به این ترتیب ماهیت محوری سراپرده و دولینگ را توجیه می کند.به نظر می رسد با تطبیقی بین معانی فارسی سراپرده و لغت دولینگ میتوان به فهم جدیدی از دولینگ از رهگذر فرهنگ و زبان فارسی رسید آن گونه که رفت "حرم و حرمسرا "از
جمله معانی سراپرده است,حرم در زبان فارسی به واژه های زیر دلالت میکند:1)گرداگرد سرای و خانه2)گرداگرد امکنه مقدس بخصوص کعبه3)داخل خانه ,اندرون و سرای4)داخل امکنه مقدس مخصوصا کعبه5)محل اقامت اهل و عیال مرد6)اهل و عیال مرد,پردگیان ,پرده نشینان,زنان عقدی و صیغه ای وکنیزان مرد ,احرام.
این واژه که برگرفته از مفاهیمی همچون ناموس,حفظ ناموس و غیرت است؛و دارای بار جنسی است؛ و حس مالکیت,مالکیت نسبت به فرد و به تبع آن نسبت به فضا است.این مالکیت منجر
به تعریف فضا میشود و با توجه به نوع سامانه های خانواده نقش پذیری فرد در طیف دو قطبی زن-مرد تعریف می شود. (پاول الیویه, 2007150-190, )
حال سوالی پیش می آید,با توجه به شکل گیری سراپرده در طول زمان , با توجه به انتخابی عمل کردن دولینگ و سراپرده و حضور سعی و خطا در شکل گیری وتطبیق دقیق نیازها و عملکرد فضا,آنچه جالب به نظر می رسد حضور تزیینات دکوراتیو در دولینگ و سراپرده است,الیویه در فصل نهم به آن می پردازد و تمامی جنبه های سمبلیک و معنایی را در
دولینگ های زنده طرح می کند.در تطبیق میان مفهوم فارسی سراپرده به لغتی بر خورد می کنیم که دلالتی عینی بر فهم دکوراتیو فارسی زبانان از دولینگ است.پرده سرا,و لغت پرده تنها با حضور نگاره هایش معنی جدا کنندگی و حریم را تعریف می کند. (پاول الیویه, 2007190-210, )
به تعامل زیستی ,اقتصاد زیستی دولینگ با شهر و پذیرش و بسط معنی دولینگ به شهر می باشد به عبارتی به ارکان اجتماعی دولینگ می پردازد . چگونگی شکل پذیری فضاهای اجتماعی در تعامل دولینگ با
سازوکارهای اجتماعی سراپرده می باشد. (پاول الیور, 2007210-234, )
شاید برای خواننده این مقاله مفاهیم طرح شده در معرفی دولینگ و آرای و عقاید پاول الیور در بعضی از موارد بدیهی می نماید اما بداعت و نو بودن برخورد پاول الیور در" ساختار ترکیبی" تحلیل و بررسی اوست برای مثال اگر موضوع روابط فضایی در دولینگ است تمامی لایه های یک دولینگ هر چند خلاصه طرح میشود,پس از ان به موضوع می پردازد و جالب اینجاست که تاثیر موضوع مورد بحث را در تمامی عرصه ها و لایه های زندگی و دولینگ را در بر میگیرد.دومین موضوع,طرح دولینگ در تمامی نقاط جهان است و کشف سراپرده و دولینگ هایی که زنده وپویا هستند و
به بررسی عینی تمامی مواردی که در سر فصل های گذشته طرح شد ,می پردازد.
حال این سوال مطرح می شود,چرا می بایست به دولینگ پرداخت؟پاول الیور و همکارانش در دانشکده بروکس به این مطلب می پردازد و اینگونه عنوان می شود که راه حل های ارائه شده توسط پایداری بیش تر مسائل کوتاه مدت-short term-پوشش می دهد ؛اما دولینگ به واسطه رابطه تعاملی با محیط و سعی و خطای بلند مدت در محیط , به راهکارها و راه حل های مناسبی به جهت زیستن دست یافته اند که جواب گوی تمام
جوانب زندگی است.این گستردگی می تواتند راه گشای بسیاری از مسائل از مسائل اقلیمی گرفته تا مفاهیم اجتماعی فرهنگی باشد.به عبارتی دولینگ تکمله ای بر پایداری است.