لوییس مامفورد در جایگاه یک روزنامه نگار
ترجمه وتدوین : محمد مھدی معیت یکی از نام آورترین و مؤثرترین نویسندگان ایالات متحده در باب معماری، لوییس مامفورد بیش از سی سال منتقد معماری مجله نیویورکر بود. "نقد پیاده رو"1گزیده ای از نوشته های دهه ی ۱۹۳۰ مامفورد به انتخاب ر وبرت وویتویچ 2 می باشد و بیشتر آنها از ستون معروف او، "خط آسمان" ، بخش مهمی از دوران آغازین مجله که به4، چنین می خوانیم: "چاپ دوباره ستون خط آسمان مامفورد به رغم گذشت زمان Harper's صورت هفتگی منتشر می شد. در پشت جلد این کتاب به نقل از میشل لیند 3درفوق العاده خواندنی است. رابرت وویتویچ با چاپ مجدد این مقالات و ستون ها از یکی از بزرگترین متفکران ایالات متحده خدمت بزرگی به عموم کرده است." همچنین به نقل از دیوید بومن 5: "[نسبتِ ] لوییس مامفورد به محیط های شهری آمریکا مثل [نسبتِ ] جان موییر 6طبیعت گرا به محیط وحش آمریکا بود. نقدپیاده رو یک رساله خوش آیند و موشکاف برای همه ماهایی است که شهرها را، کوچک و بزرگ، دوست داریم و می خواهیم ببینیم چگونه قابلیت زندگی در آنها را حفظ کنیم." قوی ترین بخش ها آن جایی است که نشان می دهد چگونه یک ساختمان (مرکز پزشکی کُرنل 7) و یا طرح های توسعه بزرگ تر (آپارتمان های کاستل هیل 8) یک همسایگی را دیگرگون می کند؛ چگونه نمایشگاه ها، به ویژه [نمایشگاه های] موزه هنرهای مدرن (نمایشگاه بین المللی فیلیپ جانسون)، ائتلاف های معمارانه (تصاویر کلارنس اشتاین 9و کاترین باوئر 10 از خانه سازی اروپایی و آمریکایی)، و نمایشگاه های جهانی ۱۹۳۹ (فوتوراما 11 از نورمن بل گدس 12 ، تئوری شهر معاصر را شکل می دهند و چگونه برخی ، به طور برجسته ر وبرت موسس 13 ِ خانه ساز نظام های جدید شهر را در [ظرف مکانیِ ]بزرگراه ها و فضاهای باز تعریف می کنند. روی هم رفته، "نقد پیاده رو" هدیه ی گران قدری به طراحی و نقد شهری است. نه تنها منش مامفورد را تبیین می کند و تصویر دیگری از زمان ارائه می دهد،بلکه لذت خواندن نثری با شکوه از نویسنده ای توانا را میسر می کند. در صورتی که خواننده ممکن است با افکار او موافق نباشد، مطمئنا از زبان و سبک شگفت انگیز [ِ متن] لذت خواهد برد. نوشتار زیر، به قلم پاول گلدبرگر 14 ، منتقد معماری مجله معماری آرکیتکچر، با عنوان اصلی "باطن یک شهر" 15 ، در شماره دسامبر 1998 این مجله به معرفی کتاب "نقد پیاده رو" و نوشته های لوییس مامفورد درباره نیویورک در آن می پردازد لویس مامفورد مایه خشم و غضب بود؛ متکبر، کناره گیر و کاملا بدون شوخی و طنز؛ و غالبا در اشتباه بود. شھر نیویورک را مایه آشفتگی می دانست و در جستجوی محدوده ھای دارای نظم و سبزِ باغ شھر بود. گاھی اوقات این گونه به نظر می رسد که به ندرت به معماری علاقه مند باشد ودر عوض ترجیح می دھد که پیرامون خط مش یھای اجتماعی نظر دھد. پس چگونه است که او، ھمانطور که توسط روبرت وویتویچ درمجموعه جدید "نقد پیاده رو: نوشته ھای مامفورد درباره نیویورک "(انتشارات معماری پرینستون ) مورد خطاب قرار گرفت، مھم ترین منتقد معماری نامیده می شود که در قرن بیستم در ایالات متحده پدیدار شد؟ چون او[واقعا اینگونه] بود.
|