سوپرمدرنیته؛ عبور از پست مدرنیسم و یافت روایتِ "بی گون" از مکانی
نوشته ی محمد مھدی معیت اینجا در آغاز با پارادوکسی آشنا مواجھیم؛ "مکان" شناخته شده که ھمچنان غریب و نامانوس است؛ ودر مقابل آن "نامکان". این تضاد آشناست،حتی اگر به ندرت این گونه تعبیر شده باشد؛ چرا که یکی از برجست هترین ویژگی ھای زندگی معاصر را تبیین می کند. مثال آن فزونی فضاھای عام ھمچون ھتل ھا، فرودگاه ھا، مراکز فروش، آزاد راه ھا و فروشگاه ھای فست فود است؛ یعنی فضا ھایی که ما احساس می کنیم می شناسیم، با این که ھرگز قبلا آن جا نبوده ایم، و یا این که آن ھا آن سوی شھر یا آن طرف دریاھا ھستند. حتی اگر کسی چندان سفر نکند، و یا ماشین شخصی داشته باشد، یا ھمبرگر و خوراک جوجه کنتاکی را چندان دوست نداشته باشد، تجربه ی این عرصه ھا ھمچنان در جریان زندگی روزمره اجتناب ناپذیراست, چرا که ساختار شھرھا امروزه پیرامون آن ھا طرح ریزی شده است
|