احتمالا قدیمی ترھا او را به خاطر دارند، به بقیه که ان زمان ھا را به خاطر ندارند، می توانم اطمینان دھم که او ھمان زمان ھم شخص قابل اعتنایی بود، ان زمانْ زمانه من و امثال من نیز بود، اما نه به ان اندازه که یار او بود.
زاھا[حدید]، انچنان مشھور که درست برقرار فوتبالیست ھای برزیلی می توان فقط به نام کوچکش اکتفا کرد، اما با دلایلی کاملامتفاوت، یکی اینکه او یک زن است، دوم اینکه او یک عراقی است. شاید برای شما عجیب باشد، اما در ان زمان که تازه کارش رااغاز کرده بود حضور یک زن معمار عرب در جامعه ای که طیف غالبش را مردان غربی تشکیل می دادند ناخوشایند می نمود. خنده دار است که چگونه چیزھا تغییر می کنند، اما این فقط یک جنبه از واقعیت است؛ ھمان گونه که گذر زمان به ما اموخته نه تنھا ھمه چیز گذراست، بلکه ھمه چیز نھایتا بر سیاقی عکس خود قوام خواھد یافت، درست ھمانند ستاره ھای مرده کھکشان. اما دلیل معروفیت او چیست؟ زاھا[حدید] کار خاص و منحصر به فردی برای معماری انجام داد. او ساختمان ھایی ساخت که می چرخند و می لغزند و می خرامند، گویی سیلانی از مواد در قالب یک حیات معلق مھار شده اند. این کار تقریبا خاص است چرا که ھیچکس پیش از این، چیزھایی این چنین نساخته است. ان ھا بر قراری قوام یافته اند که انگار معماری ای ناممکن روی در نقاب واقعیت کشیده. ان ھا شبیه نسخ عظیم الجثه ای از پیکره ھایی اند متعلق به ھنرمندانی که پدر و مادر بزرگ ھایمان دوستشان داشتند [و احتمالا می فھمیدندشان]، می دانید، از ان پیکره ھای ساخته شده با اھن گران قیمتی که نمی توانید حدس بزنید چه می توانند باشند؛ نوعی از ھنر که از فرط ھنری بودن حسابی حوصله ما را سر می برد.
|