■ عنوان مقاله: تحلیل کاربری سرزمین در بخش مرکزی گیلان با رویکرد اکولوژی سیمای سرزمین
■ نویسندگان: احمد نوحهگر، بهمن جباریان امیری، روشنک افراخته ■ انتشاریافته در: نشریهی «جغرافیا و آمایش شهری و منطقهای»، دورهی ۵، شمارهی ۱۵، تابستان ۱۳۹۴. ■ چکیده : وضعیت سیمای سرزمین، یکی از عوامل کلیدی انتخاب محل سکونت و فعالیت و رضایتمندی مردم است. کاربریِ/پوششِ زمین در سالهای گذشته بۀ واسطۀ رشد جمعیت و تغییر نگرش مردم تغییرات زیادی داشته است. این تغییرات در استان گیلان به علت شرایط اقلیمی، مرز دریایی، نرخ به طور نسبی بالای رشد جمعیت، مهاجرپذیری و در نهایت تراکم جمعیت و تراکم ساختوساز بسیار محسوس و مستمر است. تغییرپوشش سرزمین منجربه ایجاد پهروشدگی، سوراخشدگی، بریدگی، فرورفتگی، سائیدگی و به همآمیختگی سیما شده است. روند تغییرات محیطی با افزایش پراکنش جوامع انسانی و تسلط بیشتر بر محیط زیست در مقیاس وسیعتر و سرعت بیشتری صورت میگیرد. بنابراین دادههای سیمای سرزمین برای مدیریت و برنامهریزی و برقراری نظم طبیعی پایدار اکوسیستمها ضروری است. سنجههای سیمای سرزمین بهعنوان ابزار کمّی، میتواند خصوصیات ترکیب و پیکرهبندی سیمای سرزمین را مشخص کنند. در این تحقیق، سنجههای توزیع مکانی و ترکیببندی تکهها، در سطح کلاس و سیمای سرزمین استفاده شده است. هدف از این مطالعه، بررسی ساختار سیمای سرزمین و تفسیر شرایط موجود منطقه است؛ بنابراین، ابتدا نقشههای پوشش زمین ارائه و طبقهبندی شدهاند، آنگاه ۱۶ سنجه، از سنجههای ترکیب و پیکرهبندی سیمای سرزمین بر اساس تجربیات و مطالعات پیشین انتخاب و مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. نتایج نشان داده است که در اثر دخل و تصرف انسان، ساختار سیمای سرزمین ریزدانه شده ؛ تعداد تکههای انسانساخت مصنوعی و نیمهطبیعی افزایش یافته و عوامل مزبور منجر به هضم کاربری جنگل و بیشهزار متراکم شده است. اتصال و پیوستگی سیمای سرزمین نیز به واسطۀ افزایش تکههای کاربریهای متنوع، کاهش پیدا کرده و چشمانداز منطقه با هضم تکههای جنگل در میان پوششهای انسان ساخت، بهویژه یکپارچهسازی زمینهای کشاورزی دچار تحول شده است. ■ کلیدواژهها : کاربری/پوشش سرزمین، اکولوژی سیمای سرزمین، سنجههای سیمای سرزمین، گیلان.
|