انبوه سازی صنعتی ، ضرورت انکار ناپذیر
جمعیت جهان روز به روز در حال افزایش است و روند شهرنشینی به موازات آن گسترش مییابد. در سال 1950 فقط 31 درصد از جمعیت جهان در شهرهای کوچک و بزرگ ساکن بودند که این رقم در سال 1995 به 45 درصد رسید. در سال 2000 از هر دو نفر، یک نفر در شهرها سکونت داشت و بیشتر این رشد در شهرهای کوچک و متوسط بود. کلانشهرهای جهان با بیش از ده میلیون جمعیت، هم اکنون فقط 4 درصد جمعیت جهان را در خود جای دادهاند.لذا با افزایش روزافزون جمعیت و به تبع آن، نیاز روزافزون به مسکن و نیز ناکارآیی سیستمهای سنتی و متداول در تولید انبوه مسکن، رویکرد به روشهای صنعتی تولید ساختمان ضروری به نظر میرسد. خوشبختانه در مورد انبوهسازی و مسکن ارزان قیمت، به ویژه بعد از جنگ جهانی دوم و نیز طی دهههای اخیر در شرق و غرب، پروژههای متعددی اجرا شده و مورد بهرهبرداری قرار گرفتهاند، بنابراین در مورد مبانی نظری، استانداردها، روشهای ساخت، مدیریت و ملاحظات دوره بهرهبرداری، مطالعات جامع و ارزشمندی در سطح جهانی فراهم آمده است که با توجه به این تجربهها و با سرمایهگذاری مناسب و تکیه به توان مهندسی موجود و با برنامهریزی، هدفگذاری و اجرای مناسب به سرعت میتوان بر مشکلات پیروز شد.از گذشتههای دور، یعنی از زمان پیدایش ابتداییترین انواع مصالح و تولید محدود دستی آنها، تا امروز که تحولات شگرفی در شناخت خواص مواد و ابداع ترکیبات جدید و تولید انبوه کارخانهای پدید آمده، پیشسازی روش همیشگی ساختمانسازی بوده است. هر چند نوع خاصی از تولید کارخانهای جهت تهیه اجزای موردنیاز ساختمان برای مشابهسازی انبوه، هفتاد سال بعد از تجربه اجرای سریع قصر بلورین جوزف پاکستون (لندن، 1851) در سالهای بعد از جنگ جهانی اول به طور وسیعی معمول شد، ولی پس از جنگ جهانی دوم، در عین رواج سیستم پیش ساخته در خانهسازی مشهور به پری فاب (Prefab)، عیوب فنی و اجتماعی آن نیز مورد توجه قرار گرفت و اصلاح «پیشسازی» را به خود اختصاص داد. حقیقت این است که پیشسازی مصالح و اجزا، قانون کلی و قاعده عمومی ساختمانسازی در همه ادوار بوده است. دلیل آن هم کاملا روشن است. تولید مصالح و اجزای ساختمانی در کارگاه یا کارخانه مجهز با شرایط محیطی قابل تنظیم و امکانات آزمایش و بازبینی امکانپذیرتر است تا در محل احداث ساختمان و در حین اجرای کار که هیچ یک از آن شرایط موجود نیست.اجرای صنعتی ساختمان و انبوهسازی آن از اهداف اعلام شده و دیرینه مسوولان مملکتی در ایران بوده و هست. نیاز فوری کشور به زیربنای ساختمانی، حدود چهل و پنج میلیون مترمربع در سال است، در حالی که با روشهای متعارف ساخت و استفاده از تمامی امکانات بخش دولتی و خصوصی، سالانه فقط حدود هفده میلیون مترمربع بنا میتوان احداث کرد و در واقع برآورده کردن نیاز به ساختمانهای مسکونی آموزشی، بهداشتی، خدماتی و صنعتی و ... در کوتاهمدت و درازمدت و دستیابی به کمیته قابل قبول ترازهای زندگی، تنها از طریق بهرهگیری از روشهای صنعتی تولید ساختمان به ویژه پیشسازی و انبوهسازی مسکن میسر است.در بررسی پدیده تولید صنعتی مسکن در ایران عوامل چندی باید مورد بررسی قرار گیرند که برخی از آنها به قرار زیرند: 1- شناخت ارزش تحقیقات در زمینه تولید صنعتی ساختمان 2- تدوین مبانی نظری و تنظیم استانداردهای لازم برای تولید صنعتی ساختمان در ایران 3- ایجاد آموزشکدههای فنی و حرفهای در زمینه آموزش تولید صنعتی ساختمان 4- تبلیغات و آشنا کردن اقشار جامعه با تولید صنعتی ساختمان 5- خرید و راهاندازی کارخانههای جدید و پیشرفته تولید صنعتی ساختمان 6- اعمال مدیریت شایسته در امور تولید صنعتی ساختمان 7- ایجاد حمایتهای لازم توسط سازمانهای ذیربط در امور تولید صنعتی ساختمان به نظر میرسد که کشورهای در حال توسعه باید برای صنعتی شدن راه ویژه خود را جستوجو کنند زیرا راههای کلاسیک و قدیمی ضمن اینکه مناسب مقتضیات روز نیستند، نفعی را نیز عاید آنها نخواهد کرد. بین اقتصاددانان بحث و مجادله مفصلی بر سر موضوع صنعتی کردن در گرفته است. به نظر ف.پرو «صنعتی کردن عبارت است از قدرت یک دسته از افراد در تجدید ساختار همهجانبه اقتصادی و اجتماعی با استفاده از ماشین به منظور افزایش فزاینده توان فردی و سیر کاهنده هزینه، به قصد دستیابی به اهدافی که برایشان سودمند است.» وی در تعریف خود، نه فقط جهش اقتصادی را که متعاقب کاربرد ماشین فراهم میشود در نظر گرفته، بلکه به جهش اجتماعی و به ویژه به قدرت خلاقیت بشری که از آن ناشی میشود، توجه کرده است. صنعتی کردن مفهومی است نسبی که به تدریج تکامل مییابد. شکافی که از لحاظ تولید بین کشورهای در حال توسعه و کشورهای صنعتی رو به افزایش است، تجدید ساختار و جهش سریع و محسوسی را ایجاب میکند تا از وقفه و سکون و حتی از سیر قهقرایی جلوگیری شود. در نتیجه این انتقاد به وی وارد است که چرا در تعریف خود به تجدید ساختار سیستماتیک (منظم) توجه نکرده است. از دیدگاه میشل بیه، صنعتی کردن - که متحولکننده و منقلبکننده کل جامعه است - را نمیتوان فقط با یک شاخص اقتصادی ارزیابی کرد، بلکه باید مجموعهای از ضوابط کمی و کیفی را موردنظر قرار داد. در نتیجه صنعتی کردن، از نظر اقتصادی برحسب قدرت و توان ایجاد دگرگونی آن به شرح زیر مشخص خواهد شد: - دگرگونی روشهای اولیه تولید. - دگرگونی روابط موجود بین بخش خصوصی و عمومی، عوامل داخلی (ملی) و خارجی واحدهای بزرگ و کوچک تولیدی. - دگرگونی روابط اقتصادی و بینالمللی و ...این تعریف همان نقص را داراست که تعریف ف.پرو دارد، مضافا به اینکه فاقد صراحت و دقت نیز هست. از اینرو (صنعتی کردن) عبارت است از: 1- وضعیتی از تولید در حال ماشینی شدن به طور منظم و به کمک ابزارهای خودکار... 2- توسل به استفاده از ماشین که مستلزم تجدید ساختار در روابط اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی به طور دایم، برای جلوگیری از بروز موانع جزیی در سر راه بخشهای مختلف صنعتی است. 3- سرانجام ماشینی کردن تولید، با تغییر و تبدیل و تحول روشهای تولید، اگر منجر به افزایش بهرهوری عوامل تولید نشود، بیفایده خواهد بود، یعنی ضرورت دارد که استفاده از هر عامل بهبود یابد و بیش از پیش موثر شود. شناخت ارزش تحقیقات در زمینه تولید صنعتی ساختمان اصولا امر تحقیق در ایران، علیرغم حمایتهای ظاهری، در عمل چندان پاگیر نشده است و اغلب دلایل گوناگونی مانند عدم توجیه اقتصادی و غیره مورد تردید و بیتوجهی قرار میگیرد، در حالی که در کشورهای پیشرفته صنعتی، بخش مهمی از فعالیتهای علمی و صنعتی بر پایه تحقیقات است و در کشورهای صنعتی محقق و امر تحقیق ارزش فراوانی دارد. به طور کلی تحقیقات به چهار دسته تقسیم میشوند: نوع اول: پژوهشهایی که برای تعیین وضعیت موجود به کار میروند. اگر هدف محقق پاسخ به این سئوالها باشد که آیا مشکلی وجود دارد یا نه و اگر وجود دارد در کجاست و ابعاد آن چگونه است، از نوع اول است. نوع دوم: پژوهشهایی که برای تعیین سببشناسی (یعنی عوامل ایجاد کننده یک پدیده یا مشکل) و یا تعیین عوامل خطر (یعنی عوامل مستعد کننده بروز یک مشکل) به کار میروند. نوع سوم: پژوهشهایی که تاثیر مداخلهگر برای ارتقا کیفیت یا افزایش ماندگاری محصول و یا تاثیر یک یا چند مداخلهگر برای پیشگیری از آسیب محصول را بررسی میکنند. نوع چهارم: پژوهشهایی که قدرت یک روش یا یافتههای ظاهری را در تشخیص یک مشکل بررسی میکنند. با توجه به این که تحقیقات اندکی در ایران برای تولید صنعتی ساختمان انجام شده و در این زمینه بیشتر متکی به نتایج تحقیقات کشورهای صنعتی خارجی هستیم، شایسته است محققین کشور با حمایت سازمانهای ذیربط علمی و پژوهشی تحقیقاتی در زمینههای طرحی، ساخت، نوع مصالح و پایداری آنها در تولید صنعتی ساختمان و عواقب فرهنگی و پیامدهای اجتماعی آن انجام دهند تا کمبود کشور در دسترسی به این منابع مرتفع شود. مبانی نظری و استانداردهای تولید صنعتی ساختمان بدون آن که مزایای صنعتی شدن را انکار کنیم. باید امکاناتی را که ما را به این وضعیت تولید میرسانند به وضوح مشخص کنیم. این امر خود نیازمند آن است که هر کشور روش مناسب با شرایط خاص خود را آماده و تعریف کند. صنعتی شدن یکی از کلیدهای رشد، از طریق عمومیت یافتن کار ماشین در همه زمینهها محسوب میشود. در بحث مبانی نظری میباید سیاستی اتخاذ شود که با توجه به شرایط خاص اقلیمی و مصالح بوم آورد ایران استانداردهایی تهیه و تنظیم شوند تا ضمن همخوانی با شرایط ایران، صنعتگران و طراحان با دسترسی به آنها چارچوب فعالیت و مسیر درست طراحی و ساخت را برگزینند و به طور کلی در برگیرنده مباحث زیر باشد: ـ مدولار: یافتن اندازههای پایه بر اساس شرایط فنی، اقتصادی و حتی اجتماعی کشور. ـ مدولاسیون: با داشتن اندازههای پایه بایستی قطعات طراحی شوند و در همه حال ابعاد قطعات تولیدی مضربی از مدول باشند. ـ استاندارد کردن: با تثبیت عناصر پایه و میزان کاربرد قطعات، میباید به استاندارد کردن کمیت و کیفیت ابعاد قطعات صنعتی ساختمان پرداخته شود. ـ هماهنگی مدولار: هماهنگ کردن اندازههای مدول و استاندارد پیشنهادی با عملکرد قطعه مورد نظر صنعتی. ایجاد آموزشکدههای فنی و حرفهای در زمینه آموزش تولید صنعتی ساختمان یکی از معضلات بخش فنی و مهندسی کشور وجود فاصله بین مهندس و کارگر ساده است که در کشورهای پیشرفته این مساله با تربیت تکنسین و کارگر ماهر جبران میشود. با ایجاد آموزشکده فنی و حرفهای در حیطه طراحی و تولید صنعتی ساختمان میتوان کارگران و تکنسینهای ماهری تربیت کرد که با علم و درایت کافی به این امر مهم بپردازند و در آن مباحثی مانند موارد زیر به طور گسترده آموزش داده شوند: ـ روشهای پیشسازی سنگین: قطعات پوشاننده، دیوارهای باربر، قابهای نما، تیر و ستون، پی، مدول و... ـ روشهای پیشسازی سبک: عناصر جدا کننده، تعبیه در و پنجره و حفرههای مورد نیاز، پیشسازی قطعات بتنی، چوبی و... ـ آشنایی با روشهای سبکسازی بتن با پر کنندههایی چون پلیپاراتن، پلاستوفوم، پشم شیشه و... ـ سیستمهای سه بعدی در استخوانبندی فلزی، پیشسازی مدولهای تاسیساتی، سرویسهای بهداشتی و خدماتی تا واحدهای تهویه و تصفیه. ـ آشنایی با ماشینآلات تخریب، خاکبرداری، پیکنی، تسطیح، حمل و نقل، حفاری، شمعکوبی، غلطک،بولدوزر، لودر، بیل مکانیکی، گریدر، انواع متههای ضربهای و روتاری، انواع جرثقیل و بالابرها، نقالهها، کلنگ بادی، کمپرسورها و... ـ نگهداری از قطعات پیشساخته. روشهای ساخت صنعتی و نصب قطعات. تبلیغات و آشنا کردن اقشار جامعه با تولید صنعتی ساختمان ممکن است به نظر برخی، تبلیغات امری کماهمیت و صرفا هزینهبر باشد، لیکن با استفاده از این اهرم قوی و کارآمد میتوان به نتایج شگفتانگیزی دست یافت. اصولا جامعه ایران جامعهای محتاط و محافظه کار است و مقاومت زیادی در برابر فناوریهای جدید نشان میدهد و گاهی این تاخیر در استفاده، باعث میشود که در هنگام استفاده از یک سیستم، سایر کشورها آن مرحله را طی کرده و بهره کامل خود را نیز از آن برده باشند. لذا باید با روشهای گوناگون تبلیغاتی در رسانههای جمعی، مجلات و روزنامهها و از طریق پوسترهای تبلیغاتی با معرفی کالا، نحوه کاربرد، مزایای اقتصادی و... اطمینان و رضایت اقشار جامعه را جلب کرد. خرید و راهاندازی کارخانههای جدید و پیشرفته تولید صنعتی ساختمان یکی از ویژگیهای بسیار متمایز صنایع ایران در هنگام قبل از انقلاب، تکیه بر صنایع بزرگ و طراحی مهندسی صنایع بود. به این مفهوم که صنایع از خارج از کشور با دانش فنی و نیروی انسانی خارج از کشور وارد و در مکان مشخصی بنا میشد. پس از آن مسایل ثانوی و پیامدهای صنعت مورد توجه قرار میگرفت. در این سالها با استناد به نظریه قطبهای رشد، چند منطقه صنعتی در اراک، تبریز و ... ایجاد شد و در واقع برای تولید صنعتی، نوعی مهندسی اقتصادی به کار گرفته شد. نتیجه این سیاست، صنایعی تحت عنوان صنعت مونتاژ بود. نکته جالب توجه در ایجاد این صنایع، این بود که هیچ اصراری برای گره خوردن و یکی شدن آنها با بافتهای بومی و محلی وجود نداشت. به همین دلیل صنایع دیگری مستقل از صنایع بزرگ آغاز به کار کرد و ما صاحب صنایع بسیار خرد و ریز صنفی شدیم که از نظر تعداد بیش از 97 درصد کل صنایع کشور را در بر میگرفت و لذا دچار نوعی دوگانگی در بخش صنعت شدیم. از طرفی صنایع ایجاد شده هرگز در جو رقابت قرار نگرفتند و هیچ تلاشی برای حرکت این صنایع به سمت صادرات محصول صورت نگرفت. در نتیجه یک دیوار حمایتی قابل توجه برای این صنایع شبه مدرن ایجاد شد که سود و منافع سرشاری برای صاحبان صنایع به آرمان آورد. البته این روش دستاوردهای مثبتی نیز به همراه داشت که نمیتوان آنها را به کلی نفی کرد. پس از انقلاب و بحرانهای ناشی از جنگ هشت ساله ایران و عراق، صنعت ایران دچار بحرانهای جدید شد و جهت حل این وضعیت بحرانی، سیاست آزادسازی اقتصاد در دستور کار قرار گرفت تا این که خوشبختانه در سال 1375 دولت با تثبیت اقتصادی و کنترل حجم نقدینگی، مقداری از تنشهای تورمی را مهار کرد. در همه حال باید توجه کرد که صنعت باید پایدار و ماندگار باشد. پایداری و ماندگاری نیز در یک بعد جهانی دارای معناست. به همین دلیل ما برای این که بدانیم ضریب ماندگاری صنایع ایران در شرایط نوین جهانی چقدر است، باید ببینیم این صنایع چقدر قدرت رقابت دارند؟ به طور کلی در مورد کارخانجات صنعتی پیشرفته و جدید باید به دور از هر گونه تعصب، اگر قادر به تولید در داخل کشور نیستیم، کارخانجات مدرن و با کیفیت مطلوب از کشورهای دارای فناوری برتر خریداری و راهاندازی شود تا ضمن کاهش فشار وارد بر صنعت و به تبع آن به جامعه، به طور موازی مرزهای خودکفایی را بپیماییم. اعمال مدیریت صحیح در امور تولید صنعتی ساختمان با وجودی که نزدیک چهل سال از اصول مدیریت نوین در جهان میگذرد ولی ورود آن به ایران قدمتی در حدود بیست و پنج ساله دارد، مضاف بر این که نرمافزارهای کنترل پروژه در ایران حدود پانزده سال پیش رایج شدهاند. لذا بیشتر مدیران اجرایی کشور به روش سنتی، اعمال مدیریت میکنند. دورههایی هم که برای بازآموزی برای آنها گذاشته میشود هر چند اطلاعات محدودی به آنها داده است ولی اکثریت آنها اعتقاد راسخی ندارند که این روشها بتوانند مشکلات آنها را حل کنند و جانشین خوبی برای روشهای سنتی مرسوم در سیستم مدیریتی باشند. جهت تغییر چنین طرز تفکری: اولا: باور کنیم وارد شدن در پروژههای مهم و کلان و رقابت با کشورهای پیشرفته صنعتی، از طریق به کارگیری شیوههای سنتی مدیریت، دشوار و حتی محال است. ثانیا: انتصاب یا انتخاب مدیران بایستی با تحصیلات دانشگاهی آنها همخوانی داشته باشد و به عبارتی مدیران علم و تعهد را تواما دارا باشند. حمایتهای سازمانهای ذیربط در تولید صنعتی ساختمان از آنجایی که فاصله فناوری ما با کشورهای صنعتی بسیار است و با توجه به امر مدیریت دولتی در ایران، تولید صنعتی در ایران نیازمند حمایت دولت و بانکهاست. البته حمایت از صنایع هم زمان معینی دارد و این حمایتها باید موقتی و رو به کاهش باشد. امروزه در بسیاری از کشورهای جهان صنایع به صورت موردی حمایت میشوند ولی این که چگونه، در چه زمانی، کدام صنعت و چه کسی حمایت شود، مهم است. بحث حمایت، از نظر اقتصادی پیچیدگی بسیار زیادی دارد، اما متاسفانه در کشور ما دو اندیشه متضاد اقتصادی از این نظر وجود دارد. یک اندیشه کاملا موافق حمایت و دیگری کاملا مخالف حمایت است. به نظر میرسد که این روند اشتباه باشد. اگر دولت هدف خود را بالندگی بخش صنعت و افزایش توان رقابت در ابعاد و بستر بینالمللی قرار دهد، آنگاه تمام سیاستهای صنعتی تدوین میشود. در آن صورت است که صنایع در حال پیشرفت که براساس ابعاد و بستر بینالمللی حرکت میکنند، پاداش و یارانه دریافت کرده و حمایت میشوند، نه صنایعی که در آستانه نابودی قرار دارند. اگر در این قالب فکری قرار بگیریم و ساختن سه مولفه درون بنگاه، محیط و فضای صنعتی و فضای کلان اقتصادی را در برنامه کاری خود داشته باشیم میتوان به نتایج مثبتی رسید. نتیجهگیری تولید صنعتی ساختمان در ایران، نه یک شعار بلکه یک نیاز مهم و واقعی است. برای این که به مرحله عمل برسیم باید به خودباوری در صنعت برسیم. باید توسط دولت و سازمانهای ذیربط، حمایت جدی از تولید صنعتی ساختمان به عمل آید و این حمایت در چند بخشنامه و آگهی اداری خلاصه نشود. برای نیل به این هدف باید اقتصاد دولتی جای خود را به اقتصاد آزاد بدهد، جایی که در آن بخش خصوصی بتواند به دور از دغدغههای اقتصادی و خطر ورشکستگی قدرت ریسک و مانور داشته باشد. باید نمونههای موفق، از ساختمانهایی که به روش تولید صنعتی ساخته شدهاند معرفی شوند، تا مردم با مزایا و امکانات این گونه ساختمانها آشنا شوند. باید بپذیریم در هزاره سوم برای تولید انبوه ساختمان، راهی جز تولید صنعتی وجود ندارد. جلال بهرامی
|