در این مقاله، از یافتههای تازه در زمینهی شیوه و سازوکار دگرشکلی سامانهی گسلی ایذه، در بخش مرکزیِ زاگرس، سخن به میان آمده است. این پژوهش به یاریِ تکنیکهای سنجش از دور و با بهرهجویی از تصویرهای ماهوارهای و مدل رقومی ارتفاع ناحیه انجام پذیرفته است. نام مقاله : پدیدآورندگان : مهران عزیززاده ، فاطمه ملامهرعلیزاده چکیده : ریختشناسی (مُرفولوژی) کمربند چین ـ راندگی زاگرس، به دلیل کارکرد گسلهای گوناگون در درازنای دورهی کوهزایی، پیچیدگیهای ویژهای یافته است. گسل ایذه یکی از این عناصر ساختاریِ بنیادیست که جابهجاییهای آن در دورههای زمینشناسی، اثرهای بسیاری بر الگوی رسوبگذاری و سیمای مُرفوتکتونیکی زاگرس برجای گذاشته است. در این مقاله، از یافتههای تازه در زمینهی شیوه و سازوکار دگرشکلی سامانهی گسلی ایذه، در بخش مرکزیِ زاگرس، سخن به میان آمده است. این پژوهش به یاریِ تکنیکهای سنجش از دور و با بهرهجویی از تصویرهای ماهوارهای و مدل رقومی ارتفاع ناحیه انجام پذیرفته است. >برای بررسی دقیقتر سیماهای دگرشکلی و آثار شکستگی در تکبخشهای رسوبی، از مدلهای گوناگونِ سهبُعدی نیز کمک گرفته شد. مشاهدههای سنجش از دور نشاندهندهی آناند که جابهجاییهای گسل ایذه، زمینهساز تغییرات بسیاری در ویژگیهای زمینساختی بخش مرکزیِ زاگرس شده است. آثار دگرشکلی ناشی از گسل ایذه، عمدتاً به ریختِ کشیدگی و چرخش راستگرد محور چینها، و یا گسیختگی و جابهجایی لایهها نمایان شدهاند. جنبشهای این گسل، بر اُلگوی جهتگیری و شدت شکستگی در واحدهای زمینشناسی نیز اثر گذاشته است. تحلیل ساختاریِ دستههای شکستگی در مناطق گوناگون، این گمان را پدید میآورد که برخی از آنها بهاحتمال بر اثر سامانهی بُرشی ناشی از جابهجایی راستگرد گسل ایذه تشکیل شدهاند. بر پایهی همهی اینها، شواهد زمینساختی نشان میدهند که جابهجایی گسل ایذه در درازنای گامهای گوناگونِ کوهزایی، از آن رو که سازوکارهای متفاوتی داشته است، زمینهساز تغییر الگوی دگرشکلی ناحیهای و یا تعدیل سیمای مرفوتکتونیکی بخش مرکزیِ زاگرس شده است. افزون بر این، برخی از شواهد دلالت بر آن دارند که این گسل در شکلگیریِ گامهای جوانِ آلپی نیز فعال و دارای کنش بوده است. کلیدواژهها :
|