شهرها به عنوان مراکز سکونتی، دارای کالبد و کارکردهایی گوناگون هستند؛ و پیداست که ادارهی امور شهر و رسیدگی به خواستها و چشمداشتهای شهروندان، نیازمند بسترها و زمینههاییست. در این نوشتار کوشیده شده است که مفهوم، پیشینه و خاستگاهِ مفهوم «شهروندی» و پیوندهای آن با «مدیریت شهری» تبیین و تحلیل شود. نام مقاله : تحلیل مفهوم شهروندی و ارزیابی جایگاه آن در قوانین، مقررات و مدیریت شهری کشور پدیدآورنده : مجید عبدالهی چکیده : دگرگونیهای ساختاری و کارکردیِ نظامهای اجتماعی و سیاسی زمینهساز پدید آمدنِ بسترهای گوناگونی در ادارهی امور شهرها شده است. ریختبندی و نقش دادن به بازیگرانِ متفاوتِ گسترهی شهر، همچون دولت، مردم، نهادهای مدنی و قانونگذار، باعث شده است که وظایف و تکالیف متقابل و دوسویهی میان شهروندان و ادارهکنندگانِ امور در سطوح ملی و محلی پدید آید. شهرها به عنوان مراکز سکونتی، دارای کالبد و کارکردهایی گوناگون هستند. شکلگیریِ عناصر کالبدی در شهرها و ایفای نقشهای پرشمار نیز از سوی بازیگرانِ عرصهی سیاست و اجتماع کشور رقم میخورد، اما ادارهی امور شهر و رسیدگی به خواستها و چشمداشتهای شهروندان، نیازمند بسترها و زمینههاییست که بتوان در پرتو آنها به چنین خواستهایی پاسخ معقول و منطقی داد. «شهر»، «شهروند» و «مدیریت شهری» مفاهیمی هستند که پیوند و ارتباطی بسیار تنگاتنگ و نزدیک با یکدیگر دارند. برقراریِ شرایط و زمینههای لازم برای تعامل میان عناصر مدیریت شهری ـ که شهروندان، نهادهای ادارهکنندهی شهر، شورای شهر و بخش خصوصی را دربرمیگیرد ـ نیازمند قرار گرفتن برمدار قانونمداریست. قانونمداری مبتنی بر تدوین قوانین و مقرراتیست که وظایف و تکالیفِ دوسویهی شهروندان و مدیریت شهری را روشن نماید و آرمانِ آن، سامانبخشی به زندگی شهری و فعالیتهای مدیریت شهری باشد. در این نوشتار کوشیده شده است که افزون بر واکاوی و تشریح مفهوم، پیشینه و خاستگاهِ «شهروندی»، جایگاه آن در قوانین و مقررات شهری کشور تحلیل شود و پیوندگاههای آن با «مدیریت شهری» نیز تبیین شود. کلیدواژهها : شهر، مدیریت شهری، شهروندی، قوانین و مقررات، حکمروایی خوب.
|