حرکت و تخلخل؛ میان فضا، پاسخی به شھر بسته نوشته ی زاھا حدید برگردانی از آرش بصیرت حین اندیشدن به نقش پوسته ساختمان در جدا کردن بیرون از درون، تمرکز بر ماھیت مرز بی نھایت حیاتی است. ایده ای که من در پروژه ھای اخیرمان مد نظر اورده ام تخلخل بوده است؛ ترکیب حوزه عمومی با فضای داخلی ساختمان برای خلق مجموعه ای اتاق ھای ھمگانی در شھر. این ره یافت البته پاسخی است به زندگی کردن در لندن، شھری که ساختمان طبق عادت بسته و دژگون طراحی می شوند و حدوث حوزه عمومی در ان بیش از ان که محصول طراحی باشد اتفاقی است. تخلخل نوع جدیدی از شھرسازی را مطرح می کند، ترکیبی از جریان ھا یا شریان ھای حرکتی که در بافت شھری ساری می شوند .این تکنیک در موزه علمی که در ولفسبورگ طراحی کرده ایم نمود عینی می یابد؛ شریان ھای چندجانبه حرکت سواره و پیاده از طریق طراحی بافت پیرامونی بنا به درون ساختمان کشیده شده اند و مسیرھای متقاطع حرکتی ایجاد کرده اند. بنا از نظر سازه بر سیاقی شکل گرفته است که میزان قابل ملاحظه ای از شفافیت و تخلخل را در تراز ھمکف حفظ می کند. حجم اصلی؛ فضای نمایشگاھی، بر فراز میدان عمومی ای که دقیقا بیرون ساختمان طراحی شده است قوام یافته. بار سطح یکپارچه و به ھم پیوسته موزه به وسیله مجموعه ای از مخروط ھای بتنی ای حمل می شود که سطح مقطعشان در تراز ھم کف کوچکتر و تراز فوقانی شان به نحوی از نظر ابعادی بزرگ می شود که پاسخ گوی نیازھای برنامه ھای موزه باشد. این دھانه ھای بزرگ فضاھای مشابھی به وجود می اورند؛ منظری یکدست که در ان تمایز میان پوسته و سازه، بیرون و درون، حوزه عمومی و خصوصی محو می شود .ابھام ممزوج با پوسته ساختمان بازدید کنندگان را با میزانی از پیچیدگی و غرابت درگیر می کند و ان ھا را ترغیب می کند به درون ایند و به کشف و کاوش بپردازند.
|