www.iiiWe.com » دیدگاه

 دیدگاه   
 
رابطه جالب بین اعداد و زاویه ها 21:59 سه شنبه 29 مرداد 1392
2
 رامین بیگ زاده
رامین بیگ زاده جناب اقای مهدوی منظور شما چیه؟ متاسفاانه در جامعه ما تشویق و تشکر از فردی که کاری هرچند کوچک انجام داده است جایی ندارد. همه خود را صاحب نظر و سایرین را به قول معروف"ریز می بینند". آقای مجتبی محمدی نیز مطلبی را خوانده و جهت اطلاع رسانی بیشتر در اختیار سایر دوستان قرار داده اند و خوب تمام این کارها وقت می برد و به نظر جنابعالی جای تقدیر و تشکر حتی به اندازه تشکر از راننده تاکسی ندارد. شاید منظور ایشان از کلمه"نظرات سازنده" تشکر متقابل از خوانندگان باشد .با تشکر.
رابطه جالب بین اعداد و زاویه ها 22:26 شنبه 26 مرداد 1392
1
 رامین بیگ زاده
رامین بیگ زاده واقعا عالی بود . خیلی لذت بردم . ممنون
FRP )Fiber Reinforcement polymer ) چیست؟ 19:58 دوشنبه 24 تیر 1392
2
 رامین بیگ زاده
رامین بیگ زاده بسیار زیبا بود. مهندس موضوع پایان نامه من هم در مورد ستونهای FRP می باشد. آیا شما تجربه یا مرجع خاصی دارید که به من بیشتر کمک کنه . ممنون می شم اگه کمکم کنید تا موجب نشر علم شویم . با تشکر.
امن ترین جا هنگام زلزله 21:06 یکشنبه 26 شهریور 1391
1
 رامین بیگ زاده
رامین بیگ زاده خیلی متشکرم
مبانی پهنه بندی لرزه ای و روشهای تحلیل خطر زمین لرزه 23:21 یکشنبه 4 تیر 1391
1
 رامین بیگ زاده
رامین بیگ زاده سلام مهندس . خوب هستین . شما هم اینجا هستین . خوشحال شدم. موفق باشید.
روان شــناسی روز تولــــد 21:58 دوشنبه 8 اسفند 1390
0
 رامین بیگ زاده
رامین بیگ زاده منم 8 شدم
طـراحی های جـالب و سـه بـعدی خیـابانی 06:03 یکشنبه 7 اسفند 1390
0
 رامین بیگ زاده
رامین بیگ زاده اگر با دقت نگاه کنید انسان را به هیجان می آورد متشکر خیلی عالی بود
سیاه چاله ها در قرآن 21:15 پنجشنبه 7 مهر 1390
6
 رامین بیگ زاده
رامین بیگ زاده با احترام به نظرات خوانندگان محترم . به نظر بنده مناظرات فوق بین دوستان شاید ناشی از عدم اطلاع کافی از مصحف شریف میباشد.
ماکت و مدل برزگترین فرودگاه جهان 16:39 پنجشنبه 24 شهریور 1390
0
 رامین بیگ زاده
رامین بیگ زاده واقعا عالی بود متشکر
ادبیات برای مهندسین 15:47 سه شنبه 22 شهریور 1390
8
 رامین بیگ زاده
رامین بیگ زاده مهر پدر و مادر

کودک که بودم ، وقتی زمین می خوردم مادرم یا پدرم مرا می بوسید
و من تمام دردهایم از یادم می رفت ،
دیروز زمین خوردم ، گرچه دردم نیامد اما ،
به جایش تمام بوسه های مادر و پدرم به یادم آمد .

پدر همون کسی هست که لرزش دستش
دیگه چیزی از چای توی استکان باقی نگذاشته ،
ولی بهت میگه به من تکیه کن
و تو انگار کوه رو پشتت داری .

مادرتنها کسیه که میتونی براش ناز کنی ،
سرش داد و بیداد راه بندازی ، باهاش قهر کنی !!!
اما با اینکه تو مقصر بودی
بازم با یه بشقاب غذا با لبخند میاد و میگه :
با من قهری با غذا که قهر نیستی
1
2