نخستین «سازهمینار» برگزار شد
نخستین عصرانهی سازهایِ «گروه نرمافزاری سازه» یا همان «سازهمینار»، بعدازظهر پنجشنبه، بیستوسوم اردیبهشتماه در مرکز همایشهای بینالمللی رایزن تهران آغاز شد و همانگونه که برنامهریزی شده بود، در فضایی دوستانه و صمیمی با مؤلفهها و ویژگیهایی غیرکلیشهای و با حضور جمعی از مهندسان سازه و تعدادی از دانشجویان رشتهی عمران برگزار شد و حوالی غروب به پایان رسید. بخش اصلیِ این گردهمآییِ متخصصان، در تالار «رسولاکرم» مرکز همایشهای رایزن پس از خوشآمدگویی به حاضران و معرفیِ همکارانِ گروه، با سخنرانی مهندس محمدرضا جمشیدیان (مدیرعامل «گروه نرمافزاری سازه») با عنوان «عصر علم و تکنولوژی، عصر ایمان» آغاز شد؛ و با توضیحات فنی و ارائههایی از چند تن از همکاران گروه دربارهی ویژگیها و قابلیتهای فنیِ تولیدات و محصولاتِ «گروه نرمافزاری سازه»، به این ترتیب ادامه یافت: مهندس قولبیگی و مهندس فاتحی در زمینهی Design Optimizer به ارائهی توضیحاتی جامع و فنی پرداختند. سپس، مهندس قولبیگی و مهندس راشدیان دربارهی DrSaze-Wall نکات و جزییاتی را ارائه کردند و پایانبخشِ قسمت اولِ سخنرانیها، توضیحات مسئول بخش فروش گروه دربارهی «پانل ویژهی فروش» بود. این پانل فروش ویژه، پس از بخش اولِ سازهمینار و از هنگام آغاز پذیرایی در تالار «فردوسی» مرکز همایش، به روی شرکتکنندگان در گردهمآیی گشوده بود و در آنجا شرکتکنندگان میتوانستند محصولات «گروه نرمافزاری سازه» را با تمهیدات و شرایطی ویژه خریداری کنند. برنامههای نخستین سازهمینار، پس از پذیرایی و تنفسی نیمساعته، در تالار «رسولاکرم» ادامه یافت و طی آن، نخست مهندس جمشیدیان در سخنانی به تشریح گذشته، حال و آیندهی «گروه نرمافزاری سازه» پرداخت؛ و سپس، جلسه با ارائهای گروهی و جامع در خصوص «SAZE90-BASIC»، «Advanced Shear wall» و «Advanced Foundation» ادامه پیدا کرد. در بخش بعدی، مدیرعامل گروه در زمینهی سایر محصولات «گروه نرمافزاری سازه» توضیحات لازم را به حاضران ارائه کرد؛ و این بخش از برنامه، با پرسش و پاسخ به پایان رسید. در کنار موارد ریز و پرشمار اما پراهمیتی که برای طراوت بخشیدن به فضای این گردهمآیی پیشبینی شده بود، یکی از نکاتی که زمینهساز این صمیمیت شده و فضا را در عین برخورداری از موضوعی رسمی تلطیف کرده بود، این بود که قرار شده بود از میان حاضران به ده نفر نخستی که برای گفتن سخنانی یا پرسیدن پرسشی داوطلب میشوند، خرسهایی عروسکی اهدا شود. موسیقیِ زندهی متنوعی هم که با اجرای گروه «اهورا پارسا و همکاران» در همهی سالنها و بخشهای سمینار طنینانداز و جاری بود، از دیگر ویژگیهای متفاوتِ نخستین سازهمینار بود، که مورد توجه بسیاری از مهندسانِ حاضر در گردهمآیی نیز واقع شده بود؛ و نمونههایی از آن را در دو فایل دیداریِ پیوست میتوانید مشاهده بفرمایید و بشنوید. همچنین، شماری از عکسهای هنرمند برجسته، مهندس اصغر صامتی نیز در بخش جنبی سازهمینار به نمایش درآمده بود و تعدادی از این آثار نفیس هنری، از طرف «گروه نرمافزاری سازه» به شرکتکنندگانی که در بخشهای گوناگونِ این گردهمآیی از دیگران پیشی گرفتند، اهدا شد. با این توضیح که بهزودی گزارش کامل و جامعی از جزییاتِ برگزاری و مباحث مطرحشده در نخستین سازهمینار در اختیار مخاطبان و کاربران ارجمندمان قرار خواهد گرفت، این خبر را با نوشتهی کوتاهی که یکی از همکارانِ «گروه نرمافزاری سازه» در خلال حضور در سازهمینارِ تهران به روی کاغذ آورده، و میتواند صمیمیتِ یادشده و متفاوت بودنِ فضای این گردهمآیی را بهخوبی نشان دهد، به پایان میبریم: ـ جوان پرانرژی بود، خندان. از چهرهی گیجشدهاش میشد فهمید سوالهای زیادی در ذهن دارد. جلو آمد، با چهرهای خندان گفت: «جامعهی دانشجویی و اساتید ما این نرمافزارها رو زیاد نمیشناسن. سطح توضیحاتی که توی سمینار ارائه شد، بیش از دانش یک دانشجوی ساده بود. اما من همینقدر فهمیدم که چنین نرمافزاری میتونه جامعهی مهندسین رو دگرگون کنه. کاش استادهای ما هم این نرمافزار رو میشناختن و معرفی میکردن.» ـ پیرمردی آمد، چشمانش میخندید، گویی چیزی درون او حالِ خوشی آورده بود. به دستانش نگاه کردم، دستانش پیر، اما سرشار و محکم عروسکی را بغل کرده بود... دوباره خنده بر لب به عروسک نگاه کرد، پرسید: دخترم، سالن فردوسی کجاست؟ صدایش لحن شوق داست. ـ پدری دست دخترش را گرفته بود، وارد شدند. دخترک گویی رضایتی از حضور در جلسهی امروز همراه با پدر نداشت؛ اما وقتی چشمش به عروسکها افتاد، خوشحال شد. دست پدر را گرفته بود و او را کشانکشان به سمت میز من آورد. پدر پرسید: «ببخشید، از این عروسکها کجا میتونم پیدا کنم؟» دخترک با شوق به من نگاه کرد... نشانیِ عروسکها را که دادم، خوشحال شد؛ یکهو از پدر پرسید: «بابا ! سازهنود چیه؟» ... ـ پسربچهای آمد سمت میز بروشور، گفت: «اینا همهش سازهنوده؟» کنجکاو بود ببیند در سمینار سازهنود چه چیزهایی قرار است گفته شود. از سن و سالش متعجب شدم. سوالهای دقیقی میپرسید که من تواناییِ پاسخگویی به آنها را نداشتم. هنگام پذیرایی پسربچه را دیدم، همراه پدر. در چشمانش برق خاصی بود. یک دستش در دست پدر، دستِ دیگرش در دستِ عروسک بود ...! با کلیک روی هر یک از تصاویر، وبگاه sazeminar.com برای شما گشوده خواهد شد.
|