قضای حاجت ملوکانه و هوای آلودهی کلانشهرها !
■ یادداشتی از رضا رمضانی، کارشناس محیط زیست نقل است که ناصرالدینشاه وقتی به اولین سفر اروپایی خود رفت، در کاخ ورسای از او پذیرایی شد. پس از مراسم شام، اعلیحضرت سلطان صاحبقران به قضای حاجت نیازمند شد و با راهنمایی یکی از نوکرها به سمت یکی از توالتهای کاخ ورسای رفت. سلطان صاحبقران هر چه جستوجو کرد، چیزی شبیه به "موال”های سنتی خودمان پیدا نکرد. او که غرور ملوکانهاش اجازه نمیداد از نوکر فرانسوی بپرسد که چه باید بکند، دستمالش را از جیب درآورد و روی زمین پهن کرد و ...! حالا سلطان مانده بود که دستمال را چه کند؟ دریچه ای را بالای دیوار دید که البته در دسترس نبود. دستمال را با محتویاتش گره زد و سر گره را در دست گرفت و چند بار آن را دور سر چرخاند و به سوی پنجره پرتاب کرد، تا مدرک جرم را از صحنهی جنایت دور کرده باشد. نشانهگیری اعلیحضرت خوب نبود و محتویات دستمال به در و دیوار و سقف پاشید. سلطان، به ناچار از دستشویی بیرون رفت و به نوکری که آن پشت در انتظار بود، کیسهای سکهی طلا نشان داد و گفت: این را به تو میدهم تا این کثافتکاری را رفع و رجوع کنی. نوکر فرانسوی به در و دیوار توالت نگاهی کرد و پس از تعظیم گفت: من دو برابر این سکه ها را به اعلیحضرت میدهم تا بگویند با چه ترفندی توانستهاند روی سقف خرابکاری کنند! حضرات مدیر و مدبر! عاجزانه درخواست داریم بفرمایید در شرایطی که ادارات نیمهدایرند و مدارس مجازی شدهاند و رفتوآمدها محدود شدهاند و ...، چگونه توانستهاید هوای شهرها را تا این حد به افتضاح بکشانید؟! با کلیک بر روی تصویر، مطلبی دیگر مرتبط با موضوع، در دسترس شما خواهد بود.
|