معرفی محصول جدید اپل فارغ از جزئیات و امکاناتِ خودِ محصول دارای آموزههای بازاریابی، تبلیغاتی و اقتصادی متعددی است. واقعیت این است که اپل به عنوان یک غول کامپیوتری همواره روی لبه تکنولوژی حرکت کرده، ولی محصولات خود را به گونهای نشان داده که گویی انقلابی در تکنولوژی ایجاد کرده است.
این در حالی است که با کمی تحقیق مشخص میشود اپل خالق هیچ کدام از فناوریهایی که ارائه داده نیست، بلکه توانسته با ارائه پرهیاهوی محصولات، تصوری ذهنی را در اذهان ایجاد کند که محصولاتش هیچ مشابهی ندارد. طی چند روز اخیر حجم تبلیغات ارائه شده در مورد محصول جدید این شرکت (iPAD) تقریبا تمامی خبرهای دیگر را تحتالشعاع قرار داده و هزاران نفر را از روزها قبل مقابل فروشگاههای این شرکت کشانده است. طی این چند روز بسیاری از برنامههای پربیننده و انبوهی از سایتهای پربازدید آنچنان در مورد این محصول نوشتهاند که گویی انفجاری بزرگ در جهان تکنولوژی رخ داده است. این همه در حالی اتفاق افتاده که خود اپل اندک هزینهای هم خرج تبلیغاتش نکرده و این انتخاب استراتژی ِ تبلیغات مردمی به جای بازاریابیهای رایج کاملا بهصرفه و هوشمندانه مینماید. شاید اگر اپل میخواست بخش کوچکی از این فضاسازی را با تبلیغات مرسوم به انجام برساند، 42 میلیارد دلار سود سال گذشته این شرکت هم کافی نبود. حالا به طور واضح میتوان گفت اپل موفقیت خود را نه فقط ناشی از نوآوری و خلاقیت در تولید محصول (که امروزه شرکتهای همپای اپل و حتی نوآورتر از آن در جهان کم نیستند) که ناشی از انتخابِ استراتژی منحصر به فرد حضور در بازار است. پلت فرمهایی که اپل در طی ده سال اخیر ارائه داده عمومیت نداشتهاند؛ به معنای دیگر اپل محصولاتش را برای عام جامعه عرضه نکرده؛ اما هدف گیری گروههای لیدر جامعه - که بخشهای دیگر چشم به آنان دوختهاند – موفقیتِ عمده را رقم زده است. مسیری که آیفون (محصول پیشین اپل) پیمود نیز در همین راستا بود. اپل با یک تک محصول مانند آیفون در بازاری که دیگر رقبا هر ماه انواع و اقسام تلفنهای همراه را عرضه میکردند، وارد شد و توانست در طی سه سال حکفرمایی بلامنازعی را در صدر جدول پرفروش ترین گوشیهای هوشمند داشته باشد. این قدرتنمایی در بازار اما استراتژیهای تودرتوی دیگری را نیز در پی داشت؛ به طوری که مسیر بازارهای کامپیوتر و تلفن همراه را تغییر داد. فروشگاهی که اپل تحت عنوان iTunes راهاندازی کرد و در آن موسیقی و برنامههای نرم افزاری را به فروش رساند، فقط یک ابداع ساده نبود، بلکه مسیری بود که بلافاصله بازار را در پی خود کشاند و شرکتی را که تا پیش از آیفون تجربهای در بازار تلفن همراه نداشت، به نقشه راه دیگر غولهای این بازار تبدیل کرد. حالا تمامی برندهای بزرگ موبایل در پی راهاندازی یا توسعه فروشگاههای نرم افزار و موسیقی و... خود هستند. در موارد آیپد هم وضعیت تقریبا به همین گونه است. تا پیش از آیپد بازار مملو از کتابخوانهای الکترونیکی بود و شاید کاری که اپل انجام داده آن است که چیزی ارائه داده که حالا نه فقط کتابخوان الکترونیکی که یک کامپیوتر و یک تلفن همراه با هم است و همین تلفیق است که آیپد را به چیزی مابین لپتاپ و موبایل تبدیل کرده است. اپل شاید تنها شرکتی است که از ماهها قبل از عرضه، جزئیات دقیقی از محصولات خود را ارائه میدهد و هیچ هراسی از تقلید و کپیبرداری از محصولاتش ندارد. استیو جابز، مدیرعامل این شرکت که برنامههای معرفی محصولاتش بسیار معروف است از ماهها قبل از عرضه محصول در بازار، آن را به جهانیان معرفی میکند و این آغاز استراتژی فروش هر محصول این شرکت است. به جز همه اینها این شرکت نمونهای از یک برندسازی موفق است. اعتمادی که سیب گاز زده این شرکت در ذهن بسیاری ایجاد کرده باعث میشود که حتی برخی افراد ندانسته و به صرف اعتماد به یک برند موفق به سمت و سوی محصولات اپل بروند. هم از این رو است که در این استراتژی iPad، iPhone و MacAir و ... اهمیتی به خودی خود ندارند و انصافا هم فاصله خارقالعادهای با دیگر محصولات همسو ندارند، آنها همه اعتبارِ خود را از نامی میگیرند که به یک سیب معمولی هم اعتبار میبخشد.
|