با دستور قالیباف، مسوولیت شهرداری در محلههای فرسوده پایتخت تغییر کرد
نوسازی مشوقها در بافتفرسوده تهران متفاوت از مدلی که شهرداریهای کلانشهرهای دنیا در محلههای کمدرآمد عمل میکنند، در پایتخت به اجرا درمیآید بهشاد بهرامی: شرح وظایف سازمان نوسازی شهر تهران با نقشه جدید محمدباقر قالیباف و برنامههای تازه مدیران این سازمان، تغییر کرد. شهردار تهران چند روز پیش با حضور در جمع هیاتمدیره سازمان نوسازی شهر تهران، از مدیران شهرداری در حوزه بافتفرسوده خواست از کار اجرایی در عملیات ساختوساز و نوسازی فاصله بگیرند و با استفاده از ابزارهای مالی تحت اختیار شهرداری، فقط در سه مسیر «تحریک مالکان به نوسازی»، «کاهش قیمت تمامشده ساخت مسکن» و همچنین «افزایش خدمات شهری» به محلههای فرسوده پایتخت وارد بشوند تا با این تغییر ماموریت، راه ورود بخشخصوصی به بافتفرسوده تسهیل و هموار شود. سازمان نوسازی شهر تهران در گذشتهای نهچندان دور، در نقش کارفرما چند طرح ساختمانی با ظرفیتی نزدیک به 5 هزار واحد مسکونی در دو- سه منطقه جنوب شهر، در محلههای فرسوده اجرا و احداث کرد. طرح «فروش متری مسکن» بزرگترین این طرحها بود که در اواسط دهه80 شکل گرفت. اما هماکنون در شکل جدید ماموریت سازمان نوسازی، هیچ ساختوسازی با کاربری مسکونی، از طرف یا به سفارش شهرداری در بافتفرسوده شهر تهران انجام نخواهد شد. مدیرعامل جدید سازمان نوسازی درباره توصیهها و دستورات شهردار تهران و همچنین سیاستهای جدید سازمان اعلام کرد: برای تشویق مالکان املاک فرسوده به تخریب و نوسازی، بستهای در سه محور تدارک دیده شده و اجرای محتوای این بسته در حال حاضر در مناطق فرسوده تهران آغاز شده است. هدف بسته تشویقی جدید، کاهش قیمت تمامشده ساخت مسکن در بافتفرسوده است. شهرداری در قالب این بسته، هزینههای حاشیهای سازندهها را تا حد زیادی کاهش میدهد. محور اول و دوم این بسته، تقبل «هزینههای طراحی نما و معماری» و «حقالزحمه دفاتر خدمات الکترونیک شهر» برای پروژههای ساختمانی جدید در بافتفرسوده است. محور دوم نیز «اعمال تخفیف حداکثری از طرف سازمان نظام مهندسی برای تعرفههای نظارت مهندسان و تخفیف در عوارض نوسازی شهرداری» را شامل میشود و مطابق محور سوم بسته تشویقی جدید، مالکان املاک فرسوده درصورت انجام تخریب و نوسازی، اجازه دارند از امکانات رفاهی، بهداشتی، ورزشی و فرهنگی شهرداری تهران استفاده کنند. دستور خروج شهرداری از کار اجرایی در ساختوسازهای بافتفرسوده، در حالی صادر شده که در خیلی از کشورهای توسعهیافته، دولتهای محلی در محلههای ارزانقیمت، در ساخت مسکن حمایتی یا همان مسکناجتماعی، دخالت میکنند و مدیریت ساخت و عرضه مسکن را در این محلهها به دست میگیرند. در تهران، اکثر بافتفرسوده جزو محلههای ارزان قیمت است و دولت در نظر دارد طرح مسکناجتماعی را در این نقاط توسط شهرداریها به اجرا دربیاورد. با این حال، مدیرعامل سازمان نوسازی شهر تهران، دراین باره، دلایلی را مطرح میکند. متن گفتوگو با وی را در زیر بخوانید: در دو سال اخیر رویکرد مدیریت شهری در بخش نوسازی بافت فرسوده تغییر کرده است. به طوری که به نظر میرسد نقش مدیریت شهری در نوسازی بافت فرسوده از تصدیگری به تولیت رسیده است. این در حالی است که در بسیاری از کشورهای توسعهیافته دولتهای محلی یا همان شهرداریها برای ساماندهی محدودههایی از شهر که گروههای کمدرآمد ساکن هستند به طور مستقیم دخالت میکنند. به این صورت که زمینی را تملک میکنند، میسازند و با یک قیمت خیلی کم به ساکنان بافت فرسوده اجاره میدهند. چرا شهرداری تهران از این مدل فاصله گرفته است؟ رویکرد جدید مدیریت شهری برای ورود به بحث بافت فرسوده شهری مبتنی بر تجارب سایر کشورها و مناسبسازی الگوهای اجرا شده آنها با شرایط خاص کشور است. در شهر تهران 6 گونه بافت فرسوده شناسایی شده است که قوانین ملی و حاکمیتی متفاوتی برای برخورد با هر یک از آنها وجود دارد. به عنوان مثال یکی از گونهها بافت تاریخی است که در منطقه 12 شهر تهران با آن مواجه هستیم و حاکمیت از چند جنبه به دلیل وجود میراث فرهنگی در این محدوده در آن دخالت دارد. در الگوهای تجربه شده سایر کشورها در نوسازی بافت فرسوده که شما به یک مورد آن اشاره کردید دولت محلی یا همان شهرداری بخش زیادی از مالیات متمرکز دولت را در اختیار دارد. اما در ایران و شهر تهران چنین امکانی برای شهرداریها وجود ندارد. البته در گذشته دو تجربه برای دخالت مستقیم در نوسازی بافت فرسوده وجود داشت که در منطقه 15 تهران اجرایی شد. یکی فروش متری مسکن و دیگری تهیه طرح منظر بود که نمونهای از مداخله همهجانبه مدیریت شهری در بافت فرسوده بود؛ اما با وجود این وقتی به اجرای این دوطرح در گذشته نگاه میکنیم میبینیم تجربیات ارزشمندی از ضعفهای این الگو به دست میآید که نباید دوباره تکرار شود. اول اینکه شهروندانی که در بافتهای فرسوده تهران ساکن هستند جمعیت مهاجر از روستاها و شهرهای کوچک هستند که برای زندگی به پایتخت آمدهاند. این جمعیت دارای آداب و رسوم مخصوص به خود هستند که به پایتخت آوردهاند. در محدودههایی از شهر که این جمعیت در آن ساکن هستند و سازمان نوسازی برای احیای بافت به مداخله مستقیم در آنجا روی آورده و جابهجایی خانوارها صورت گرفته است. اگر هم از لحاظ کالبدی و نوسازی هم موفق بوده باشد، از نظر فرهنگی و اجتماعی موفقیت شهرداری بسیار ناچیز بوده است. حتی برخی از خانوارها در جریان این جابهجایی، اشتغال خود را هم از دست دادهاند. یعنی با استفاده از تجربه گذشته شما به این نتیجه رسیدهاید که نباید آپارتمانسازی در محدوده بافت فرسوده صورت گیرد؟ نمیگوییم نباید آپارتمانسازی باشد، بلکه باید اولا متناسب با جریان نوسازی، فرهنگ هماهنگ با آن از طریق آموزش همپایه نیز ایجاد شود. دوم اینکه اگر خود مردم تصمیم بگیرند تا در آپارتمان بنشینند از لحاظ ذهنی هم، این نوسازی ذهنی باید برایشان اتفاق بیفتد، ولی وقتی سازمان مداخله میکند، طبیعتا مردم در موضع مطالبهگری قرار میگیرند. یعنی به همان نسبتی که مداخلات مدیریت شهری گستردهتر میشود، حس مشارکت و مسوولیتپذیری مردم هم کاهش پیدا میکند. نکته آخر اینکه مشکلات این قشر از جامعه فقط مشکل کالبدی و مسکن نیست که بگوییم با نوسازی مسکن حل خواهد شد بلکه مشکل سلامت، هویت اجتماعی و اقتصادی نیز از مشکلات مهم جمعیت ساکن در بافت فرسوده است. بنابراین دخالت در بافت فرسوده یک دخالت چند بعدی و چندوجهی است که با غیبت دولت در جریان نوسازی، یک خلأ جدی بهوجود میآید. منظورتان از غیبت دولت چیست؟ دولت در بحث نوسازی بافت فرسوده مسوولیتهای مختلفی دارد. یکی از این مسوولیتها نوسازی زیرساختهای بافت در بخش خدمات هفتگانه شهری است. پس اصل دخالت در جریان نوسازی بافت فرسوده را قبول دارید اما معتقد هستید که با غیبت دولت نمیتوان به تنهایی این بار را به دوش کشید؟ خیر. آماری را از تجربه گذشته دخالت مستقیم سازمان در نوسازی ارائه میکنم تا شما خود قضاوت کنید. در سالهای گذشته، مدیریت شهری حدود هزار میلیارد تومان منابع برای ساخت 12 هزار واحد مسکونی در بافت فرسوده تزریق کرد اما فقط 5هزار واحد نوسازی شد. به تعبیری بازدهی اجرای این طرح زیر 50 درصد بود. اما از زمانی که رویکرد نوسازی «مردمی» محور کار شهرداری تهران قرار گرفت با اعمال 409 میلیارد تومان تخفیف در عوارض ساخت، مردم به ساخت 199 هزار واحد مسکونی تشویق شدند. یعنی تقریبا برای ساخت هر واحد حدود 2 میلیون تومان هزینه شد. از طرف دیگر در زمان دخالت مستقیم سازمان بسیاری از مردمی که در جریان نوسازی جا به جا شدند ابراز نارضایتی دارند. اما در طرح دوم که شهرداری فقط به ارائه خدمات و تسهیلات بسنده کرد مدیریت منابع بر عهده مردم قرار میگیرد و با هزینه پایین رضایت بیشتری به دست میآید. در چنین فرآیندی به این نتیجه رسیدیم که در طرح، دخالت مستقیم نوسازی و ساخت مسکن ایجاد نارضایتی میکند، هزینه را افزایش میدهد و هم به خاطر شرایطی که در شبکههای پیمانکاری وجود دارد، کیفیت موردنظر حاصل نمیشود. یعنی در جریان نوسازی مردمی هیچگونه آسیبی شناسایی نشده است؟ در نوسازی مردمی رضایت مردمی بالا و هزینه اجرای پروژهها پایین است. اما یک آسیبی که امسال در جریان نوسازی مردمی شناسایی شد بحث زیرساختها و خدمات شهری است، چرا که در حوزه اختیارات مردم نیست و باید دولت و شهرداری برای نوسازی آن پا به میدان بگذارد. خدماتی همچون مراکز خرید، محیطهای فرهنگی و آموزشی، آتشنشانی، فضای سبز، پارکینگها در حوزه اختیارات مدیریت شهری است. در این بخش مدیریت شهری وارد عمل شده است. به عنوان مثال در گذشته ضوابط طرح تفصیلی اجازه میداد که به ازای هر واحد مسکونی، نیم پارکینگ احداث شود و همین فرصت را برای سرمایهگذاری ایجاد میکرده که آنجا بیشترین واحدها را عرضه کنند، در مقابل برای نیم واحد بعدی باید شهرداری سرمایهگذاری کند. از این رو در سال جاری تبصره 48 بودجه شهرداری تهران ما را مکلف کرده که بخشی از زیرساختها را از منابع داخلی خود تامین کنیم؛ البته دولت یازدهم هم رویکرد مثبتی به این بحث داشته و یکی از آرزوهای قدیمی ما در بافت فرسوده این بوده که یک مدیریت هماهنگ را بین دولت و شهرداری بتوانیم نهادینه کنیم. مرکز پژوهشهای مجلس اخیرا تحقیقی انجام داده است و به تجربه سایر کشورها در نوسازی بافت فرسوده اشاره کرده است. در این تحقیق عنوان شده است که در این کشورها به جای اینکه از روش ناموفق تملک زمینها و خانهها برای نوسازی استفاده شود، روشی به عنوان ساماندهی مجدد زمین استفاده میشود. آیا از چنین روشهایی که در کشورهای دیگر تجربه شده، بنا ندارید استفاده کنید؟ ما معتقدیم بافت فرسوده به تعداد محلات، روش میخواهد. یعنی نمیشود یک روش واحد را برای کل محلات بافت فرسوده تسری داد. ما یک جا با یک بافتی مواجهیم که ساکنان آنجا دو نسل است که در آنجا زندگی میکنند؛ در یک محلهای با یک بافتی مواجهیم که همه ساکنان آنجا در همین سی سال اخیر با یک مهاجرت دستهجمعی وارد آنجا شدهاند. بنابراین نمیشود یک نسخه واحد برای همه محلات و حتی برای همه شهرها پیچید. یعنی نوسازی مردمی، در ابتدا یک پدیده اجتماعی فرهنگی است نه کالبدی و اقتصادی. بنابراین این هم یک روش است و در بعضی از محلههای تهران همین الان هم از آن استفاده شده است. اما نمیشود این روش را برای کل تهران تسری داد. ترجیح مدیریت شهری آن است که بیشتر خود مردم این نقش را ایفا کنند. اگر موافق باشید بحث را پیرامون یکی دیگر از موضوعات بافت فرسوده ادامه دهیم. یکی از دستورالعملهای سازمان نوسازی در دوره گذشته تدقیق نقشه بافت فرسوده شهر تهران بود. این طرح به کجا رسید؟ تدقیق نقشههای بافت فرسوده تهران به اتمام رسید. براساس این طرح مساحت بافت فرسوده از 3 هزارو 268 هکتار به حدود 3 هزارو 700 هکتار رسیده است. به این ترتیب بیش از 400 هکتار دیگر از مساحت شهر به مساحت بافت فرسوده اضافه شده و از تسهیلات این بخش همچون دریافت وام نوسازی استفاده میکند؟ خیر، این طور نیست. برای آنکه این مساله روشن شود قدری موضوع را توضیح میدهم. در تهران و سایر کلانشهرهای کشور سه مولفه برای شناسایی بافت فرسوده وجود دارد. مولفه اول ناپایداری است یعنی هر محله ای که 51 درصد پلاکهای آن ناپایدار باشد جزو این شاخص شناسایی میشود. مولفه دوم نفوذناپذیری است به این معنا که هر محلهای که 51 درصد معبرآن زیر 6 متر باشد نفوذناپذیر شناخته میشود و مولفه سوم بحث ریزدانگی پارسلها است یعنی اینکه هر محله ای که 51 درصد آن را پلاکهای زیر 50 متر تشکیل دهند در این دسته قرار میگیرند. به این ترتیب هر محلهای که این سه ویژگی را به صورت مشترک داشته باشند بافت فرسوده تلقی میشوند و همه املاک آن امکان دریافت تسهیلات بافت فرسوده را دارند. اما از آنجا که همه املاک یک محله فرسوده الزاما فرسوده نیست و مثلا در یک محله 40 درصد دانهبندی خانهها زیر 75 متر مربع است و 30 درصد بالای 200 متر است عملا بخشی از املاک نباید مشمول تسهیلات نوسازی میشدند اما تسهیلات به کل محله تعلق میگرفت. به همین دلیل اخیرا با شورای عالی شهرسازی و معماری مذاکراتی انجام شده تا از این پس بافت فرسوده به جای محله ای به صورت بلوکی تعریف شود؛ یعنی در نقشهها تصویب شده که تعدادی از پارسلها تشکیل بلوک میدهند. این پیشنهاد دارای پنج مزیت است. اول در این نگاه هدف کمک به اقشار محروم است. دوم حفظ جان مردم که در بحث زلزله و حوادث غیرمترقبه جزو اولویتهای اصلی است به آن توجه میشود. سوم اقتصاد شهر یک اقتصاد دینامیکی است. یعنی پارسلهای ریز و درشت با هم اقتصاد شهر را شکل میدهند. در این نگاه، پارسلها به هم کمک میکنند و در واقع پارسلهایی که اقتصادیتر هستند با پارسلهای ریزدانه تجمیعشان راحت صورت میگیرد و چهارم اینکه قدرت مانور شهرداری و دولت گسترده تر میشود. مزیت پنجم هم به مسوولیت حقوقی برمیگردد. چون به هر حال نمیتوان گفت یک محله به طور کامل نوسازی شده است یا خیر. چون بخشی این کار را انجام میدهند و بخشی انجام نمیدهند مخصوصا ریزدانههایی که زیر 75 متر مربع مساحت دارند. در راستای همکاری دولت برای نوسازی بافت فرسوده، اخیرا دولت مصوبهای را به تصویب رسانده که براساس آن 50 میلیون تومان وام نوسازی به بافت فرسوده تهران تعلق خواهد گرفت. آیا از دیدگاه شما در نظر گرفتن چنین مبلغی؛ برای کلانشهری مثل تهران مناسب است یا خیر؟ و آیا این وام به تنهایی میتواند محرکی برای اینکه مالکان به عرصه نوسازی بافت وارد شوند، باشد؟ مطابق با قانون سالانه باید 10 درصد بافت فرسوده، نوسازی شود. با توجه به عقبماندگی که طی سالهای گذشته در این بخش به وجود آمده است باید بیش از 50 هزار واحد نوسازی انجام شود که بتوانیم در یک برنامه 5 ساله به حجم مورد اشاره در قانون برسیم. در این راستا اولا ما از حرکت دولت استقبال میکنیم و این حرکت دولت را به فال نیک میگیریم. دوم از چند منظر این حرکت دولت، حرکت مناسبی بود؛ یکی اینکه دولت به این واقعبینی رسید که بین کلانشهرها و مراکز استانها و شهرهای کوچک تفاوت وجود دارد و این تفاوت را باید با تعیین سقف شناور در وام نوسازی لحاظ کرد. به نظر من این یک قدم رو به جلو بود. دیگر اینکه؛ گستردهترین حوزهای که دولت میتواند به مردم کمک کند در بحث نوسازی، همین وام است. چون اصل وام را موثرترین پدیده در نوسازی مردم تلقی میکنیم و از این جهت هم خوشحال هستیم. سوم اینکه سقف ملی هم که در نظر گرفتند سقف مناسبی است، اما دولت غیر از این وظیفه دیگری دارد و آن این است که دولت به همان نسبت که شهرداری برای نوسازی بافت فرسوده تخفیف در عوارض ساخت میدهد، باید در ردیفهای بودجهای خود برای تامین زیرساختها و کمک به زیرساختها منابعی را لحاظ کند. یعنی در حدود 400 میلیارد تومان. درست است؟ مطابق اسناد شهرداری تهران حدود 400 میلیارد تومان تخفیف نوسازی ارائه کرده است. معادل با همین عدد دولت باید برای نوسازی تهران منابع تامین کند، البته پیشنهاد مشخص ما این است که این عدد باید به صورت وجوه ادارهشونده در اختیار سازندگان و سرمایهگذاران تهران قرار بگیرد. چون ما دو نوع منابع مالی را در تهران برای نوسازی نیاز داریم؛ یکی برای ساختن مسکن است که مالکان نیاز دارند و دوم سرمایهگذاران هستند که با توجه به محدودیت تراکم مخصوصا در بافتهای تاریخی نیاز به این دارند که تسهیلات ارزانقیمتی در اختیارشان قرار گیرد تا چرخه تولید مسکن و نوسازی کاملتر انجام شود. در قالب مصوبه اخیر دولت برای پرداخت تسهیلات 50 میلیون تومانی به اقشار هدف بافت فرسوده وظیفه ای را برای مدیریت شهری تعریف کرده است که بر مبنای آن شناسایی محلات موردنظر در بافت فرسوده از طریق مکانیزم مدیریت شهری صورت میگیرد. چنین امکانی وجود دارد؟ به نظر میرسد مشکلی در این زمینه وجود ندارد. در سالهای گذشته، دفاتر خدمات نوسازی در محلات مستقر شد. همین الان در 100 محله بافت فرسوده تهران 50 دفتر تخصصی مستقر هستند. با استفاده از این دفاتر کاملا آمادگی وجود دارد که همه ظرفیتهای تسهیلاتی دولت را فعال کنیم و به کار بگیریم و به عبارتی؛ پل ارتباطی بین مردم، سرمایهگذاران و سازندگان، دولت و شهرداری باشیم. یک بحث هم مربوط به بستههای جدید تشویقی در نوسازی بافت فرسوده است که خبرهایی در مورد آن اعلام شده است. این بستههای تشویقی تاکنون در قالب تراکم اضافه و تخفیفات 100 درصدی صدور پروانه اجرایی شده است. از این به بعد این بستهها چه شکل جدیدی خواهند داشت. در یک مطالعه آسیبشناسی که از بافت فرسوده به عمل آمد به این جمعبندی رسیدیم که نوع نگاه خود را به بافت فرسوده تغییر دهیم. از جمله اینکه تاکنون بستههای تشویقی بافت فرسوده برای همه پارسلها یکنواخت بود. یعنی تمامی پلاکهای ریزدانه و درشتدانه، بهصورت یکنواخت از این تسهیلات استفاده میکردند، اما پس از این مطالعه به این نتیجه رسیدیم که تخفیفات، تشویقات و حتی تسهیلات دولت را به صورت هدفمند مدیریت کنیم. هدفمند به این معنا که بعضی از پارسلها در بافت فرسوده به کمک کمتر و بعضی از پارسلها به کمک بیشتری نیاز دارند. از طرف دیگر براساس ضوابط طرح تفصیلی پارسلهای ریزدانه ای در بافت فرسوده قرار داشتند که الزاما برای نوسازی آنها باید تجمیع صورت میگرفت و مساحت پلاکها به 200 متر میرسید. اما با توجه به مشکلات عدیدهای که شهروندان داشتند، این اتفاق نمیافتاد. بنابراین در دوره جدید تصمیم گرفته شد که پلاکهای ریزدانه زیر 75 متر که تجمیع میکنند و به دویستمتر میرسند، علاوهبر تشویقاتی که تا امروز برای نوسازی این پلاکها اعمال میشد به صورت تخفیفات صددرصدی، تشویقات جدیدی را هم برای آنها اعمال کنیم. به عنوان مثال برای این پلاکها هزینه طراحی و اجرای نما و معماری را سازمان نوسازی تقبل میکند. علاوه بر این، هزینه دفتر خدمات الکترونیک از بابت تشکیل پرونده برای صدور پروانه نیز بر عهده سازمان نوسازی خواهد بود. در پروژههای ویژه بزرگمقیاس (دو هزار متر به بالا) که پروژههای محرک توسعه در محله تعریف میشوند و فضای عمومی محله را تحتالشعاع خود قرار میدهند علاوه بر بحث نما و خدمات الکترونیک که هزینه آن توسط سازمان نوسازی تقبل میشود، بخشی از هزینههای تامین پارکینگهای اجباری را هم سازمان بر عهده میگیرد. علاوه بر این، در مکاتبات انجام شده با سازمان نظام مهندسی بنا شده است تا هزینه تمامی خدمات نظارت موردنیاز برای این واحدها به حداقل ممکن برسد و از دولت هم پیگیریهایی انجام شده است که هزینه بیمه این واحدها حذف شود. البته یک بسته تشویقی هم از لحاظ اجتماعی پیشنهاد داده شده است که بعد از تصویب شهرداری تهران عملیاتی خواهد شد. برای شهروندانی که در این نهضت نوسازی شرکت بکنند، بستههای مختلف فرهنگی، سلامت و حملونقل هم پیشنهاد دادیم که لازم است در مراحل و مدارج بالا تصویب شده و اجرا شود. این بسته به چه شکلی اجرایی خواهد شد؟ یکی از اهداف ما این است شهروندانی که در پارسلهای ریزدانه زندگی میکنند، از بخشی از خدمات حوزه اجتماعی شهرداری تهران هم به طور ویژهای برخوردار باشند. الان شهرداری تهران در حوزه سلامت، در حوزه حملونقل، در حوزه فرهنگی به شهروندان تهرانی به طور عام سرویس میدهد. اما اگر شهروندان در نهضت تجمیع نوسازی حضور داشته باشند، با کارت الکترونیک خدمات جامع نوسازی در عرصههای حملونقل، سلامت، ورزش، فرهنگی، معافیت از بخشی از عوارض نوسازی املاک برای سنوات آینده برخوردار خواهند بود. بخشی از بستهای که به آن اشاره کردم به مصوبه شورای شهر نیاز دارد که بعد از تصویب شورای شهر انشاءالله عملی خواهد شد. تمامی بستههای تشویقی که به آن اشاره کردید اختصاص به محلههایی از بافت فرسوده دارند که تاکنون نوسازی در آنها اجرایی نشده است. اما محلاتی از شهر تهران هستند که نوسازی در آنها انجام شده است، اما الگوی ناموفق نوسازی به شمار میروند.یکی از این محلات افسریه تهران است که فقط خانهها در آن نوسازی شده است. اما در برخی خدمات شهری مثل تامین پارکینگ و خدمات روبنایی با مشکل مواجه هستند. آیا طرح و برنامه خاصی برای این محلات دیده شده است؟ بسته تشویقی که در سوال قبل به آن اشاره کردم دقیقا ناظر به همین پلاکها است. چون ما بیش از دو روش برای ساماندهی بافت فرسوده نداریم؛ یک روش این است که از ابزار ممنوعه استفاده کنیم؛ یعنی نوسازی در ریزدانههای زیر 200 متر، ممنوع باشد که مسلما مشکلاتی را ایجاد خواهد کرد. این افراد چون از نظر اقتصادی بسیار ضعیف هستند، وقتی میخواهند ساختوساز کنند به هر حال به شهرداری فشار میآورند که بتوانند از طبقات بیشتری برخوردار باشند. روش دوم هم این است که به تعمیر زیرساختها بپردازیم و با ارائه تشویقهای مضاعفی اهرم کمی برای تشویق به تجمیع واحدهای ریزدانه به وجود آوریم. یکی از انتقادهایی که از طرف برخی از اعضای شورای شهر تهران نسبت به جریان نوسازی در بافت فرسوده مطرح میشود این است که شهرداری از یک طرف تخفیفات 100 درصدی اعمال میکند از آن طرف عوارض متفرقه دریافت میکند. آیا ادامه این جریان نمیتواند یکی از موانع نوسازی در بافت فرسوده باشد؟ از نظر سازمان نوسازی شهر تهران دریافت این نوع عوارض چندان وجاهت ندارد؛ چون ما بارگذاری سبک هم به لحاظ تراکم ساختمانی و هم به لحاظ تراکم جمعیتی را در بافت فرسوده بیشتر میپسندیم تا بارگذاری سنگین. ولی بعضی از شهروندان علاقهمند هستند که از تراکم بیش از آنچه در طرح تفصیلی تصویب شده استفاده کنند؛ بعضیها خودشان داوطلبانه هزینههایی را متقبل میشوند که این تراکم اضافی را بگیرند اما ما هم با تراکم اضافی مخالف هستیم و هم با دریافت هزینه آن. بسته جدید هم قطعا طوری طراحی شده که این عوارض به طور کلی حذف شود. جزئیات بسته کاهنده قیمت تمامشده مسکن در گفتوگو با مدیرعامل سازمان نوسازی شهر تهران؛ سه نوع محرک مالی وارد بافتفرسوده شد
|