www.iiiWe.com » عاریه‌نشینی ایدئولوژیک

 گزارش ها   
 

 عاریه‌نشینی ایدئولوژیک

سعید فلاح‌فر: بی‌تردید معماری سیاسی و ایدئولوژیک؛ نه ایرانی است، نه علمی است و صد البته نه مطابق اعتقادات و آموزه‌های اسلامی...

تاریخ ارسال: سه شنبه 21 بهمن 1393

سرویس معماری هنرآنلاین: لازم به سفر و مطالعه زیادی نیست. گذارتان اگر به خیابان حافظ و سفارت روسیه (شوروی سابق) افتاد نگاهی به ساختمان‌های سرد و بی‌روح داخل سفارت بی‌اندازید. نمونه‌ای که مشابهاتش هنوز هم به وفور در کشورهای استقلال یافته آسیای میانی به چشم می‌خورد. تمام ساختمان از تکرار یک الگوی کوچک و ساده هندسی شکل گرفته‌اند و تنها تعداد آن‌ها بزرگی و کوچکی بنا را معین می‌کند. نشانه‌ای از هویت در آن دیده نمی‌شود و تنها چیزی که تعلق این بنا را به فرهنگ و سیاستی خاص منتسب می‌کند،‌‌ همان بی‌هویتی آن هاست.

مغایرتی که بین سکونت‌گاه‌های عمومی این کشورهای شرقی با بناهای دولتی داخل کشور و به خصوص با طراحی ویژه مجسمه‌های بی‌شمار شهری دیده می‌شود، نشان دهنده نوعی تصمیم و برنامه ایدئولوژیک است که تلاش دارد متأثر از تئوری‌های سیاسی جهان مارکسیستی چپ باشد و از نوعی تساوی مصنوعی توده مردم پیروی کند، که البته در واقع بیش از آنکه از عدالت اجتماعی سرچشمه گرفته باشد، از مبارزه با تشخص و هویت‌های شخصی نشأت می‌گیرد. به طوری که این مجتمع‌های مسکونی بی‌شباهت به لباس‌های متحدالشکل نظامی یا پوشش عمومی مردم چین در دهه‌های گذشته نیست. لباسی که مبلغ همشکلی، تبعیت، سرسپردگی و فردیت‌زدایی است.

شخصیت (personality) به مجموعه ویژگی‌هایی گفته می‌شود که هر فرد را از افراد دیگر متمایز می‌کند. بسیاری از مکاتب روان‌شناسی و جامعه‌شناسی بر تفاوت‌های شخصیتی و التزام بر اصالت فردیت صحه گذاشته‌اند. در دین مبین اسلام هم به این مهم پرداخته شده است. شارحین؛ کلمه "شاکله" را در آیه شریف "قل کل یعمل على‏ شاکلته فربکم اعلم بمن هو اهدى‏ سبیلا" (اسراء ۸۴) معادل شخصیت فردی دانسته‌اند. آداب و قواعد مذهبی، نظام پاداش و جزا و بسیاری از دستورات و احکام فقهی، مبتنی بر همین استقلال و تفاوت‌های فردی است. تفاوت‌هایی که در نظام‌های دین گریز چپ، گاهی به کلی نادیده گرفته می‌شود. نمونه بارز این بی‌توجهی را می‌توان به روشنی در تکثیر بی‌هویت ساختمان‌های مسکونی آن‌ها مشاهده کرد.

این در حالی است که در فرهنگ معماری ایرانی، در عین رعایت هویت و ویژگی‌های معماری ملی و بومی، هر خانه به تناسب ساکنین و ویژگی‌های فردی و جایگاه اجتماعی مالک، حائز ویژگی‌ها منحصر به فردی بود. به نظر می‌رسد این تعریف از فردیت و دیدگاه معمارانه، چنان فراگیر و قطعی است که نیاز به هیچ شرح و مثالی ندارد.

شاید این دوگانی [و بیگانگی] به وجود آمده را بتوان به عنوان یکی از سئوال برانگیز‌ترین و خطرناک‌ترین وجوه آپارتمان سازی‌های اخیر در ایران برشمرد. نگاهی به پروژه‌های همچون مسکن مهر در استان‌های مختلف کشور، اکثریت قریب به اتفاق انبوه سازی‌های دولتی و یا تعاونی‌های ساختمانی، مثل بعضی بلند مرتبه‌های کوی فراز تهران و... بی‌اندازید تا ببینید؛ تماماً با ریختی یکنواخت، نازیبا و خالی از حداقل‌های طراحی معماری دریک چیز مشترکند؛ بی‌هویتی و تکثیر و ترویج بی‌هویتی. برج‌هایی که بی‌شباهت به بازی لگوی کودکانه نیست.

همه تلاش طراحانه، در چینش فضاهای داخلی خلاصه می‌شود که آن را هم معمولاً با اندکی تغییر اندازه از روی کتاب‌های بازاری اقتباس می‌کنند. از این نظر واحدهای آپارتمانی کوچک بخش خصوصی هم در کوچه و پس کوچه‌های شهر‌ها وضعیت چندان رضایت بخشی ندارند. (اغلب به اسم خانه و سرپناه‌های ارزان و به بهانه محدویت‌های مالی و صرفه جویی‌های اقتصادی و... که البته معمولاً این محدودیت به طور معناداری شامل بناهای دولتی و مجتمع‌های تجاری و اداری نمی‌شود.) کارمند و فرهنگی، تاجر و دانشگاهی، مهاجرین تازه وارد، کویری و کوهستانی، پیر و جوان و... همه اجبارا "در واحدهای تکثیری هم شکل، یا به عبارت بهتر؛ چهار دیواری‌های بی‌شکل زندگی می‌کنند. ساختمان‌هایی نازیبا که نه هویت ملی دارند، نه با معیارهای بومی و اقلیمی منطبق می‌شوند و نه به خصوصیات فردی مالکینش توجه دارند. تنها تفاوت در قیمت و قدرت خرید خریداران است که طبیعتا"  به تنهایی نمی‌تواند نماینده و شاخصهٔ همه عناصر و شاکله فردی شهروندان باشد.

بی‌تردید این معماری سیاسی و ایدئولوژیک؛ نه ایرانی است، نه علمی است و صد البته نه مطابق اعتقادات و آموزه‌های اسلامی. آنچه قالب وار بر تن همگان می‌شود تبعات منفی فردی و اجتماعی غیرقابل انکاری دارد. معماری تکثیری، آدم‌های تکثیری تولید می‌کند و موجب ترویج کسالت روحی و خمودگی اجتماعی می‌شود. اگر نازیبا هم باشد، این آسیب دوچندان خواهد شد. ایجاد هر آنچه زیبا نیست، توهین به شرافت و کرامت انسانی است. 

ا

 
هنـــر آنلاین