در شاهنامهی فردوسی، جمشید پادشاهی از دودمان پیشدادیان و نماد پیشرفت و ترقیخواهی است. او پایهگذار جشن نوروز بود و در زمان او صنعتگری با نرمکردن آهن و ساختن زره و جوشن آغاز شد و همچنین پارچهبافی و تولید عطر، مشک، گلاب و داروهایی برای درمان بیماریها در زمان اون رواج پیدا کرد. جمشید دیوها را به ساختن سازهها از گل و گچ و سپس سنگ گماشت. جمشید ایران را از نظر اجتماعی به چهار طبقهی رزمآرایان، موبدان، کشاورزان، و ساختگران تقسیم کرد که احتمالاً چنین طبقهبندی با مخالفت فرودستان جامعه روبهرو شد؛ چرا که رنج و کوشش تنها به فرودستان جامعه میرسید و هر یک از طبقههای اجتماعی بهناچار میبایست در آن طبقه زندگی میکردند و میمردند. در روایتی دیگر، جمشید دستاوردهای خود را یگانه و بیهمتا مینامد و دچار خودپسندی میشود و خود را در جایگاه خدایان میبیند و از همین رو، فره ایزدی از او رویگردان میشود. در چنین شرایطی ایران گرفتار آشوب و حوادث بیرحمانه میشود، تا آنجا که جامعه انتظار پادشاهی را میکشد که بتواند امنیت را به ایران بازگرداند. در میان این آشوبها پادشاهی از نژاد عرب به نام ضحاک که سرشت پاکی ندارد و پیشتر پدر خود مرداس را برای رسیدن به پادشاهی به قتل رسانده، به دور از خشونت و به دعوت سوارکاران ایرانی برای تصاحب پادشاهی وارد ایران میشود، تا امنیت را در کشور برقرار کند. او در نهایت جمشید را که فره ایزدی از او روی برتافته، گرفتار میکند و با اره از میان به دو نیم میکند و از اینجا ضحاک در نماد پادشاهی ستمگر در شاهنامه پدیدار میشود.
پس از دوستی ضحاک با اهریمن، بر روی شانههای ضحاک دو مار میرویند که نشان از سستی و مردمستیزی او دارند، که تبدیل به پارهای از تن اهریمن شده. خوراک این مارها مغز سر جوانان است که نمادِ گرفتن اندیشه از جوانان است؛ جوانانی که پیشتر دگرگونی بزرگی در زندگی انسان پدید آورده بودند. ضحاک که شخصیتی بیابانگرد و چادرنشین دارد، در پی حکومت به شیوهی بیابانگردان بر جامعهای است که به دورهی ساختگری و صنعتگری گام نهاده ده و راههای نوین را تجربه کرده است و شیوه بیابانگردیِ او را برنمیتابند. ضحاک اما برای ادامه دادن سنتهای چادرنشینی خود، مغز جوانان را از کار میانداخت. پس جوانان یا باید میایستادند و مغز سرشان هدیهای میشد به حیات حکومت صحرانشینان، یا باید از ترس به کوهها پناه میبردند ...
دنبالهی این داستان را در «نوروزانه»ی فردا پی خواهیم گرفت.
■ برگرفته از: تهامی، ابوالحسن، «چرا ضحاک در افسانهی ایرانی کشته نمیشود؟»؛
و ایرنا، «فریدون فرخ» تا «کاوه آهنگر»؛ به نقل از ویکیپدیا، مدخل «کاوه آهنگر».
■ با کلیک یا لمس تصویر زیر، ترانهی «کل همیشهبهار» با آوای استاد شهرام ناظری
به مدت ۱۰ دقیقه برای شما پخش خواهد شد.
این آهنگ تصنیفی در دستگاه چهارگاه است با آهنگسازی هوشنگ کامکار بر روی سرودهای از علی معلم دامغانی،
که با همکاری ارکستر مجلسی صدا و سیما در تاریخ ۱۵/۱۱/۱۳۶۰ صبط شده است.
تصویر زیر هم چشماندازی است از زبانههای آتش نوروز در روستای پالنگان، در استان کردستان.
هممیهنانِ کُرد ما همچُنان هر نوروز، آتشافروزیِ کاوه بر بلندای کوه پس از پیروزی بر ضحاک را جشن میگیرند.