■ در کشاکـش دهـر
آرام از میان هیاهو و شتابزدگیها بگذر و به یاد آور که چه آرامشی در خاموشی نهفته است.
گردن منه؛ اما به همهکس تا میتوانی، نیکو باش.
حقیقتی را که در دل داری، آهسته و روشن بگو و به گفتار دیگران گوش فراده؛ چهبسا مردمانِ کمهوش و نادان که سخنی درخور شنیدن دارند.
از غوغاگران و پرخاشگران بپرهیز؛ چه، این کسان جان را میآزارند.
اگر خویشتن را با دیگران میسنجی، مگذار غره یا آزرده شوی؛ از آن روی که همواره کسانی از تو کوچکتر یا بزرگتر هستند و خواهند بود.
از کامیابیها و برنامههای خودت شاد باش.
به کاری که پیشه کردهای، هرچند کوچک و ناچیز، دل ببند. زیرا در فراز و نشیب زندگی، سرمایهی راستینِ توست.
جهان پُر از فریب و غوغاست. بنابراین، در داد وستد به احتیاط رو؛ ولی مگذار این ملاحظه، دیدگانِ تو را بر نیکیها بربندد.
بسیاری کسان برای رسیدن به آرمانها در تلاشاند و زندگی همهجا سرشار از قهرمانیهاست.
خودت باش. از فرانمایی به مهر بهویژه بپرهیز؛ و عشق را هرگز به دیدهی سردباوری منگر و بر آن نیشخند مزن؛ چرا که، در این برهوتِ نابارور سرخوردگیها و ناامیدیها، محبت تنها نهال سرسبز و همیشهبهار است.
از پندی که گذر عمر میدهد، آزرده مشو و کارهای جوانی را با گشادهرویی و متانت فروبگذار.
جان و روانِ خویش را نیرو بخش، تا در شوربختیهای ناگهانی، پناهگاه و نگهبانِ تو باشد.
زنهار که با پندارهای پوچ خویشتن را میازاری. بسیاری ترسها، زاییدهی خستگی و تنهاییست؛ بیش از انضباطی سالم در زندگی، سختگیری را بر خود از اندازه بیرون مبر.
تو نیز مانند درختان و ستارگان، فرزندِ این جهانی و حق داری در آن زندگی کنی؛ و چه این نکته بر تو روشن باشد یا نباشد، جهان به راهِ خود میرود و در شکوفندگیست.
از این روی در کارها و آرزوهایت، در آشفتگیهای پُرهیاهوی زندگی، هر چه هست، با خداوند به هر صورتی که در آیینهی تصور توست، و با دل و جان خودت، در آرامش و صفا باش.
جهان با همهی فریبها و دروغها و رنجها و رویاهای خاکشدهاش، بازهم زیباست.
احتیاط کن. بکوش شادمان باشی.
ـ نگارنده: ناشناس
ـ برگرداننده : استاد عزتالله فولادوند
ـ بهچاپرسیده در یکی از شمارههای فصلنامهی «نگاه نو»