یحیی بهمنی حالا بالاخره نسبیت مفاهیم چیه؟
واقعا یک تئوریه؟ یا نه، اسم جالبیه که خانم بهشتی به این روزنوشت دادن؟
اگر واقعا یک تئوریه، مفهومش همین چیزیه که ما دربالا دیدیم یا چیز دیگری است؟

جناب غفاری، خانم بهشتی، ضمن تشکر از مشارکتتان در روزنوشت، محبت میکنید اگر توضیح بفرمایید.

یحیی بهمنی جناب موسوی نژاد و جناب موسوی؛
ظاهرا "روحیه لطیف خانم‌ها" هم مثل خیلی از ارزش‌های دیگه، دراه به فراموشی سپرده میشه!!
دیگه کم‌کم همه خانم‌ها دارن میشن: "شیرزن"!!

یه نگاهی به نظرات خانم‌ها در این روزنوشت بندازید: تمامی خانم‌ها به این صحنه‌ها رأی موافق دادن!!

حداقل 5 تا آقا پیدا شدن که دلشون یه جوری بشه!!! قربون دل گنجیشکی خودمون!!

یحیی بهمنی خانم اسفندیاری، سلام و تشکر.
اگه این نظریه درست باشه، تا وقتی ببره خسته بشه و بره پی کارش میتونستن صبر کنن! مطمئنم ببره اونقدر حوصله نداره که تا ابد بشینه و قیافه آدم‌ها رو نگاه کنه و منتظر حرکت اونا باشه!! فوقش چند ساعت!!

یحیی بهمنی ضمنا هرچند به این روزنوشت، رآی مثبت دادم، اما پس از بحث‌های فوق، اگر بنا بود مجددا به این روزنوشت رأی بدم، فقط به خاطر قید "فقط یه ایرانی میتونه"، به اون نظر منفی میدادم.

از همه دوستان بویژه جناب مهیاری عزیز و خانم علیشاهی، سپاسگزارم.

یحیی بهمنی به نظرم بحث میان این دو بزرگوار روی نظرات روزنوشت مذکور تأثیرگذار بوده. اما چون اینجا بحث خیلی جدی شده بود، بعضی از دوستان دیگر (ازجمله خودم)، ترجیح دادیم وارد این بحث نشیم.

یحیی بهمنی دوستانی که تو این روزنوشت نظر دادن، خصوصا جناب مهیاری و خانم علیشاهی، از شما دعوت میکنم یک سری به روزنوشت زیر هم بزنید:

http://chrise.iiiwe.com/no_description_3/

یحیی بهمنی درهرصورت فکر میکنم این عکس‌ها فقط یک تک نقاشی زاییده ذهن یک آدمی شبیه با شخصیت عکس‌آخری باشه و در هیچ صحنه کارتونی وجود نداشته باشه!!

یحیی بهمنی خانم ذاکری، منم تا وقتی به عکس آخر نرسیده بودم، دقیقا فکرهایی مثل جناب موسوی‌نژاد داشت تو کله‌م رژه میرفت و تو فکر نوشتنشون بودم! اما تا دیدم تیتر شما ترجمه عکس آخره، کمی آروم‌تر شدم!

ولی به هرحال، شرمنده، چون به هیچ وجه منتظر دیدن این صحنه‌ها نبودم، مجبورم رأی مخالف بزنم...

یحیی بهمنی به نظرم، چنین عکسی رو با تیترهای خیلی بهتری هم میشد ارائه کرد که دل کسی هم رنجیده نشه و کم کم باعث القای بدبینی به یک ایرانی نشه؛ مثلا: بفرما کنسرو ناب! یا "اه! این کنسروه چرا اینقدر سخت درش باز میشه؟!!" یا "کنسرو ویژه با قابلیت بازشدن از دو طرف!" یا ....

یحیی بهمنی متشکرم. عکس جالبی بود.

اما، دوستان، خواهشا این عبارت "فقط یک ایرانی می‌تونه" (که در روزنوشت‌های قبلی هم باعث ایجاد حساسیت بین دوستان شد) را از ابتدای روزنوشت‌هایی که بار منفی دارند حذف کنید.

کار اشتباه رو هر فردی با هر ملیتی میتونه انجام بده، اما اینکه اون رو منحصر کنیم به یک قوم خاص، اون‌هم ملت عزیز خودمون، بسیار دور از واقعیت و مخالف عشق وطنه...

آیا اگر قصد اصلاح عیب‌هایی که در خانواده خودمون وجود داره رو داشته باشیم، به همین شیوه و با چنین عبارت‌هایی، اون‌ها رو بیان می‌کنیم؟؟!!

این که کارهای اشتباه رو به‌هم تذکر بدیم یا با نمایش بعضی از سوتی‌ها، همدیگه رو بخندونیم ، خیلی خوبه، اما اگر از شیوه بیان چنین مطالبی، حتی یک نفر از خوانندگان، اهانت به یک قوم و ملیت رو برداشت بکنه، به نظرم، باید در شیوه بیان تجدید نظر کرد.

موفق باشید.