یحیی بهمنی آقا بلال گل، این "بعضی ها" که گفتی منو کشته!

یحیی بهمنی ضمنا در متن فوق اشاره شده بود که : "...در تصویر هم کد رشته ..." ولی تصویری مشاهده نشد!

یحیی بهمنی من تشکر از مطلب خوبتان،
از دوستان کسی میدونه نحوه برخورد نظام با رشته‌های ارشد عمران چه جوریه؟
من رشته‌ام برقه؛ ولی میخوام ارشد عمران شرکت کنم. چه گرایشهایی اصلی، کدوم‌ها مرتبط و کدام‌ها غیر قابل قبول برای نظام مهندسی هستند؟
یک بار مراجعه حضوری به سازمان داشتم، ولی احساس کردم هیچ الگوی خاصی وجود نداره و کیلویی برخورد می‌شه! شاید هم کارمندهای اونجا بی اطلاع بودن!

یحیی بهمنی سلام به همه.
خدا رو شکر؛ صدهزار مرتبه شکر؛ امسال ماه رمضون رکورد زدیم! من و خانواده‌ام تا الان هیچ کدوم از فیلم‌های (دوغکی، کشککی نه همون آبکی بهتره!) بعد از افطار رو نگاه نکردیم!
بعبارتی بعد از اذان مغرب، تلویزیون رو روشن نکردیم! یعنی وقت نمی‌شد که روشن کنیم! بازهم خداروشکر! توفیقیه که نصیب هر کسی نمی‌شه!

دلیلشم اتحاد همسایه‌ها برای افطاری دادن تو مهدیه محله‌مونه! هر شب یک یا چند تا از خانواده‌ها به بقیه افطاری میدن! یک افطاری ساده؛ نون و پنیر و خرما + سوپ یا آش یا سالادالویه یا یه چیزی تو همین مایه‌ها...
شب اول نوبت ما بود؛ بقیه‌ش رو هم تا آخر ماه مهمون بودیم و هستیم!! خیلی خوش گذشت، جای همه‌تون خالی
یه نمازجماعت باحال
یه سفره ساده؛ پربرکت؛ پر از صفا و محبت و ...
بازی بچه‌ها باهم و گاه بزرگترها با بچه‌ها
گاها جلسات قرآن و مسابقات و کارهای گروهی کودک و نوجوان پسند (غیر از جزءخوانی‌های روزانه)
حل مشکلات محله با همفکری هم
جمع خانومارو که دیگه نگو و نپرس!
و نهایتا خوابی خوش و راحت با شکمی سبک
.
.
و روز بعد، یک روز کاری پرنشاط، برخلاف کاریکاتور فوق
.
.
.
علی‌رغم گرما و روزهای طولانی و افطارهای به سحر چسبیده‌ش، برای ما که یکی از بهترین ماه رمضون‌ها بود...

خلاصه خدا توفیق بده سال‌های دیگه هم بشه یه همچین برنامه‌هایی رو اجرا کرد... یا علی...

یحیی بهمنی بنازم قدرت پروردگار رو.
واقعا زیبا بودن. ممنون.

یحیی بهمنی اعتراض وارد نیست!
اینکه گفتم: خونه مجردی، یعنی اینکه فقط یه مجرد میتونه تو همچین خونه‌ای زندگی کنه و ربطی یه شخصیت توی عکس نداشت. البته بدرد یه متأهلی که شب از خونه بیرونش کردن هم میخوره!

یادش بخیر! چنین شرایطی رو حدود 3 سال تجربه کردم! خوابگاه دوران دانشجوییم یه اتاقکی بود به ابعاد 1 در 2 متر که دیواراش هم بدلیل عبور لوله‌های شوفاژ خونه، همیشه داغ بود!! یادش بخیر...چه دورانی داشتیم با این خونه(!!)... (انباری بود، ما بهش میگفتیم خونه!!)

ضمنا این شیر و فرنی که گفتین رو خوب اومدی؛ برای افطار، کنار ساحل؛ خیلی میچسبه!

یحیی بهمنی زیباست. مرسی.

اما بعید میدونم سریعترین باشه! چون حداکثر سرعتش طبق عکس 3 تا مونده به آخر، 280 تا است!

قبلا ماشین‌های با سرعت بالای 300 هم دیده بودم.

(یادش بخیر پاسورهای قدیمی ماشین؛ لامبورگینی، بهترین کارت بود!)

یحیی بهمنی آقا محمد علی، گفتی "نگرد شوخی کردم"، ولی دلم طاقت نیاورد، گشتم، اما فقط تونستم قسمتی از کمربندهای صندلی جلو رو پیدا کنم: وسط تصویر، درست زیر صندلی‌های جلو و تیکه کمر بند که با هم به شکل حرف M دیده میشن!

یحیی بهمنی ناظمی جان. سلام. مطالبت زیبا و عکس‌هایت زیباتر بودن.

همه عکس‌ها بجز دوتای آخر، نشان از نشاط، رشد، امید، طراوت و زندگی داشتند. ممنون.

راستی عکس‌ها رو از تو سفینه گرفته بودی؟ ;)

هماره شاد و سرزنده باشی.

یحیی بهمنی ناظمی جان سلام.

از ابراز لطفتون سپاسگزارم.

راستش تابستون امسال علاوه بر کارهای اداریم، هر روز 3 ساعت کلاس و همچنین حدود 10 تا کارآموز دارم که دیگه واقعا فرصت سرخاروندن هم ندارم.

فقط می‌رسم ایمیلم رو چک کنم. (اونم به زور و 4 تا در میون!) خلاصه دلم برای بر و بچ سایت و کل‌کلاشون (!) تنگ شده؛ اما نتونستم ابراز محبتتون رو بی پاسخ بزارم.

ضمنا در مورد اون بابای تو عکس؛ نه! من نیستم؛ گفته بودم که 4 ساله که بطور قاطع، چای (این هیولای سبز و سیاه و سرخ) رو ترک کردم! :)

در این ایام مبارک از همگی دوستان، التماس دعا دارم.

هماره شاد باشید؛

یا علی