www.iiiWe.com » دیدگاه

 دیدگاه   
 
بتن: من خیلی بدبختم . . . !!! 14:04 سه شنبه 13 دی 1390
2
 امیر یاشار فیلا
امیر یاشار فیلا
سلام جناب آقای مهندس محمدی اصل.
بسیار خوشنود و خوشوقتم از آشنایی با شما، مهندس قلم‌به‌دست و خوش‌ذوق.
باور بفرمایید آنچه درباره‌ی این نوشته‌ی شما گفتم، کاملاً فارغ و تهی از تعارف‌های مرسوم و متداول است.
برای شما و همه‌ی همکارانی که دغدغه‌ی معضلات حرفه و تخصص خود را دارند و توانایی‌های خود را در راه بهبود اوضاع صنفی و حرفه‌ای به کار می‌گیرند، آرزوی موفقیت‌های بیش‌تر و استوارتر شدن گام‌ها را دارم.
پاینده باشید.
لحظه‌ی آغاز سال 2012 در جلفای اصفهان + فیلم 13:57 سه شنبه 13 دی 1390
3
 امیر یاشار فیلا
امیر یاشار فیلا
دوستان و همکاران گرامی، از این که پیوسته لطف و سخنان نوازشگر شما ارجمندان شامل حالم می‌شود، بی‌اندازه خوشنودم و محبت دوستانه‌ی شما را ارج می‌نهم؛ و به‌ویژه از این که از محتویات این روزنوشت خوشتان آمده، مسرورم.

جناب آقای مهندس بهنامی‌نیای عزیز، چه خوش گفتید این بیت دل‌انگیز را، و مرا یاد آموزگار ادبیات فارسی سوم دبیرستانم، آقای شیخ‌بهایی، انداختید که نخستین بار این شعر را از ایشان شنیدم. سپاسگزارم به‌خاطر این یادآوری به‌هنگام. این بیت زیبا و توصیفی که از بلندی زلف یار در آن است، همچنین مرا یاد این بیت از حافظ انداخت :
بسته‌ام در خم گیسوی تو امید دراز / آن مبادا که کند دست طلب کوتاهم

آقای مهندس گودرزی، با سپاس دوباره از ابراز لطف جناب‌عالی، من در زمینه‌ی عکاسی چندان کاربلد نیستم و مثل همه‌ی آماتورها، تنها در دو حالت «تنظیمات خودکار» و «عکاسی از چهره» عکس می‌گیرم.

آقای مهندس مدرس‌نیا، خانم مهندس ذاکری، آقای مهندس ابراهیمی، سرکار خانم هوشمند، آقای مهندس تاش‌پور، خانم مهندس علیشاهی، آقای مهندس تبریزی، دوستان ارجمند، لطفاً سپاس‌های صمیمانه‌ی مرا بابت اظهار لطف دلگرم‌کننده‌ی خود، بپذیرید.
امیدوارم این سال و همه‌ی سال‌های آینده را در کنار همدیگر با تندرستی و دل خوش سپری کنیم.
گردهمایی GIS/SDI 18:21 دوشنبه 12 دی 1390
1
 امیر یاشار فیلا
امیر یاشار فیلا
سپاس که اطلاع‌رسانی می‌فرمایید؛
امیدوارم از این پس، این گونه مطالب را پیش از به پایان رسیدن مهلت نام‌نویسی، با همکاران به اشتراک بگذارید.
الزامی بودن به سر گذاشتن کلاه ایمنی در گارگاه‌های ساختمانی... 16:45 دوشنبه 12 دی 1390
0
 امیر یاشار فیلا
امیر یاشار فیلا
به نکته‌ی ظریفی اشاره فرمودید جناب آقای اکابری.
واقعیت این است که در هیچ‌یک از آیین‌نامه‌های ایمنی و حفاظتی کارگاه‌های ساختمانی کشور ما، به چهارفصل بودن و گوناگونی اقلیم‌ها توجهی نشده، و طبعاً در الزامات ایمنی و نوع پوشش کارگاهی نیز این موضوع نادیده گرفته شده است.
همان‌گونه که از سخن شما هم می‌توان برداشت کرد، قاعدتاً کلاه و پوشش ایمنی که برای مثال در گرمای طاقت‌فرسای بهار یا تابستانِ بندرعباس الزامی‌ست، نمی‌تواند دقیقاً به همان شکل در سرمای فلج‌کننده‌ی پاییز یا زمستانِ تبریز به کار آید.
باریک‌اندیشی جناب‌عالی ستودنی‌ست.
پروژه برج تهران 16:36 دوشنبه 12 دی 1390
0
 امیر یاشار فیلا
امیر یاشار فیلا
با توجه به این که گردآوری و دسته‌بندی و بایگانی کردن داده‌های پروژه‌ها، در کشور ما نظم و سامانی ندارد، هر گامی که در راستای گردآوری و انتشار همگانی این‌گونه اطلاعات برداشته شود، مغتنم است و سپاس دارد.
از شما سپاسگزارم آقای مهندس تبریزی.
۷ شگفتی در دنیای فیزیک ! 19:06 شنبه 10 دی 1390
3
 امیر یاشار فیلا
امیر یاشار فیلا

جناب آقای مهندس تاش‌پور،
از خواندن نوشتاری هم که در قالب Comment با اعضا به اشتراک گذاشته‌اید، به اندازه‌ی روزنوشت بسیار خواندنی و پرکشش‌تان لذت بردم و به هیجان آمدم.
از شما به خاطر وقتی که برای همگانی کردن دانش و شیوه‌های گسترش آن صرف می‌کنید، به سهم خود سپاسگزارم.
12 دلیل که مهندس عمران نباید در ساختمان های شهری نظارت به... 13:15 دوشنبه 12 دی 1390
0
 امیر یاشار فیلا
امیر یاشار فیلا

همین که انتشار مطلب کوتاه و ارزنده‌ی آقای مهندس وفادار، انگیزه و زمینه‌ساز مطرح شدن این معضل فراگیر و اظهار نظر همکاران ارجمند شده، جای امیدواری‌ست.
در دیدگاه‌های همه‌ی دوستان هم واقعیت‌های انکارناپذیری نهفته است، که جنبه‌هایی گوناگون از این موضوع مهم را بیان و عیان می‌کند؛ و چه خوب است که بتوانیم جمع‌بندی و برآیندی از همه‌ی این دیدگاه‌ها داشته باشیم، تا بتوان بر پایه‌ی آن، راهکارهای پیشنهادی برای رفع این معضل را در قالبی همچون بیانیه‌های همایش‌ها یا قطعنامه‌های مجامع تخصصی تدوین کرد و به‌منظور رسیدگی، در اختیار مسئولان ذی‌ربط گذاشت؛ که البته نیازمند پی‌گیری مستمر همکاران است تا مسئولان، ناگزیر به رسیدگی و پاسخ‌گویی شوند.

در این زمینه نکته‌ی مهمی که در بیش‌تر دیدگاه‌های ابرازشده هم هویداست، یکپارچه نبودن و اتحاد نداشتن اعضای جامعه‌ی صنفی مهندسان است. به یاد دارم سال 83 که در تحریریه‌ی نشریه‌ی تخصصی «دانش‌نما» سرگرم مراحل آغازینِ آماده‌سازی و انتشار «ویژنامه‌ی مهندس ناظر» بودیم، شخص بزرگواری، دلیل اصلی بروز این نابه‌هنجاری حرفه‌ای را این‌گونه شرح می‌داد:
«آقا اشکال از خود ما مهندس‌هاست. شما حتا توی صنف نقاش‌های ساختمون یا آجرچین‌ها هم اتحاد صنفی رو می‌بینی، و محاله بتونی یه نقاش یا آجرچین رو برای تموم کردن رنگ یا چیدن آجرهای یه دیوار نیمه‌کاره بیاری سر کار، مگه این که قبلش به طرف ثابت کرده باشی که حق و حقوق نقاش یا آجرچین قبلی رو تمام و کمال دادی. اون‌وقت ما مهندس‌ها برای قاپیدن کار از دست همدیگه هزار تا معلق می‌زنیم ...»

راه بهبود، سخت و دشوار اما گریزناپذیر است. بهتر است زودتر همت کنیم و دست‌به‌کار شویم.
خورشیـد بیـدار می شـود 18:51 شنبه 10 دی 1390
3
 امیر یاشار فیلا
امیر یاشار فیلا

با سپاس از خانم میرافضلی،
از آن رو که گویا به‌علت ناآشنایی ایشان با چگونگی فرستادن تصویرها، عکس‌های این روزنوشت به نمایش درنیامده‌اند، به دوستداران این موضوع پیشنهاد می‌کنم افزون بر خواند اصل خبر در پایگاه اینترنتی تابناک، برای دیدن تصویری واقعی و بزرگ از «فوران پلاسمایی خورشید» به نشانی :

http://www.nasa.gov/mission_pages/sdo/multimedia/potw/potw30.html

و برای به دست آوردن آگاهی‌های بیش‌تر در این زمینه، به نشانی :

http://www.nasa.gov/audience/forstudents/5-8/features/F_Violent_Sun.html

(هر دو نشانی، متعلق به پایگاه اینترنتی سازمان فضایی آمریکا، ناسا) مراجعه فرمایند.


خانم میرافضلی،
چگونگی فرستادن روزنوشت‌های تصویردار در بخش «راهنما»ی iiiwe شرح داده شده است.
بزرگترین شهرهای شناور در جهان 18:32 شنبه 10 دی 1390
2
 امیر یاشار فیلا
امیر یاشار فیلا
یاد «باغ نور» اصفهان هم به نیکی، که به شکل جزیره‌ای در میان سی‌سه‌پل و پل آذر، با چشم‌اندازی بسیار زیبا از سی‌سه‌پل و با سینمای روبازش، در چند دوره‌ی نخستِ جشنواره‌ی فیلم کودک و نوجوان، بستر خاطراتی بی‌نظیر از دوره‌ی نوجوانی من و هم‌سن‌وسال‌هایم بود؛ و گویی در همان جداافتادگی‌اش از دیگر «خشکی‌»های شهر اصفهان، آن هم به‌واسطه‌ی آب که نماد پاکی و زلالی‌ست، پیام‌ها و سخن‌هایی نهفته بود ...
بتن: من خیلی بدبختم . . . !!! 12:45 دوشنبه 12 دی 1390
2
 امیر یاشار فیلا
امیر یاشار فیلا
بسیار خواندنی، پرکشش، متعهدانه و تأمل‌برانگیز است.
سپاسگزارم آقای مهندس محمدی اصل.
پرداختن به موضوعات تخصصی در قالب نوشته‌های طنز با فضایی فانتزی و زبانی همه‌فهم، کار دشواری‌ست که افزون بر آگاهی‌های تخصصی نویسنده، نیازمند باریک‌بینی، حس طنز، دید اجتماعی و توانمندی در نوشتن و پدید آوردن فضای فانتزی است؛ و به همین دلیل، این شیوه با آن که تأثیرگذاریِ قابل‌توجه و فراگیرش (در قیاس با طرح موضوعات به شیوه‌ی معمول و با استنادات علمی) بارها آزموده شده و به اثبات رسیده است، هنوز ـ به علت همان دشواری که گفته شد ـ جایگاه شایسته و درخور خود را در میان نوشتارها و متن‌های مهندسی نیافته است.
آخرین نمونه‌ی موفق از این‌گونه نوشتارها که من به‌عنوان روزنامه‌نگار و پژوهشگر حوزه‌ی مهندسی ساختمان خوانده‌ام، همان نوشته‌های کوتاهی بود که از آقای مهندس آرش بصیری، در چند شماره از نشریه‌ی سازمان نظام مهندسی ساختمان اصفهان به چاپ رسید و یکی از بخش‌هایش با نام «خاطرات تادائو آندو» در iiiwe نیز نقل شد؛ و به جرأت می‌گویم که نوشتار «من خیلی بدبختم ...» به لحاظ طرح موضوعی پراهمیت و برخورداری از پاره‌ای ظرافت‌های نوشتاری، نمونه‌ی بسیار خوب دیگری از این‌گونه متن‌های مهندسی به شمار می‌رود.
و جالب این است که در فضای فانتزی و انتزاعی همین نوشته هم، موضوع مورد نظر در بستر گفت‌وشنودی که یک سوی آن نشریه‌ای تخصصی («مجله‌ی بتن») است، مطرح شده؛ که همین، خود نوعی تأکید بر نقش مهم ـ و شاید مغفول‌مانده‌ی این قبیل نشریات ـ در طرح موضوعات و معضلات، و زمینه‌سازی برای چاره‌اندیشی است.
نمی‌دانم این مطلب نوشته‌ی چه کسی‌ست و آیا پیش‌تر در نشریه‌ یا وب‌سایتی انتشار یافته است یا نه؛ اما اگر آن‌گونه که از پاراگراف پایانی برمی‌آید، این متن را خود آقای مهندس محمدی اصل به‌قصد انتشار در iiiwe نوشته باشند، به این همکار ارجمند تبریک می‌گویم و اجازه می‌خواهم که آن را با ذکر مأخذ و نام پدیدآورنده در چند نشریه و محفل مهندسی، نقل کنم.
اما اگر نوشته‌ی فرد دیگری‌ست، مزید امتنان خواهد بود که ما را از نام پدیدآورنده و محل انتشار پیشین، آگاه فرمایند.
با سپاس دیگربار.