www.iiiWe.com » دیدگاه

 دیدگاه   
 
گرایش های معماری مدرن در ایران 09:58 سه شنبه 19 اردیبهشت 1391
0
 امیر یاشار فیلا
امیر یاشار فیلا
نوشتار سودمندی است.
سپاسگزارم.
عاشـقانه در خـانه‌ی شیـخ‌بهـایی 09:55 سه شنبه 19 اردیبهشت 1391
0
 امیر یاشار فیلا
امیر یاشار فیلا
بسیار خوشحالم که این مطلب مورد توجه دوستان قرار گرفته، و آن را پسندیده‌اند.
ابراز لطف همه‌ی گرامیان را ارج می‌نهم.
کلیپی زیبا از تمجید مقام بلند و مرتفع مــادر 02:11 سه شنبه 19 اردیبهشت 1391
1
 امیر یاشار فیلا
امیر یاشار فیلا
با سپاس به خاطر کلیپ جالب و تأثیرگذاری که به اشتراک گذاشته‌اید؛
بهتر و پسندیده‌تر است که در نوشتارهایمان، بار معنایی و بستر کاربردیِ واژه‌ها را بیش‌تر و دقیق‌تر مد نظر داشته باشیم.
برای مثال، در زبان پارسی معاصر، به کار بردنِ واژه‌ی «مرتفع» برای مقام و جایگاه افراد معمول نیست و به‌کارگیریِ آن، از شیوایی نوشتار می‌کاهد.
این واژه بیش‌تر به‌عنوانِ صفتی برای مواضع فیزیکی و ملموس (در اصطلاح: اسم‌های ذات) به کار می‌رود، و به‌کارگیریِ آن به‌عنوانِ صفتی برای نام‌های معنا (همچون «مقام» و »جایگاه») معمول نیست.
به‌جای «مرتفع»، به آسانی می‌شد در نوشتار بالا و عنوانِ آن، واژه‌ی هم‌خانواده‌ی آن، «رفیع» را به کار برد؛ همچنین، حرف اضافه‌ی «از» در عنوان این روزنوشت، نابه‌جا به کار برده شده است. با این اوصاف، «کلیپی در تمجید از جایگاه بلند و مقام رفیع مادر» می‌توانست عنوانِ بهتر و شیواتری برای این مطلب باشد.
این مفهوم را سال‌ها پیش نویسنده‌ی طنزهای آیتمی «ساعت خوش» نیز با ظرافتی ویژه مطرح کرده بود؛ آن‌جا که در همانندسازیِ طنزآمیز استودیوی خبر، به‌جای عبارتِ «مقام‌های بلندپایه»، با یک جابه‌جایی مختصر، عبارتِ «مقام‌های پایه‌بلند» را در دیالوگ‌های بازیگر نقش گوینده‌ی خبر گنجانده، و با بهره‌گیری از ناهم‌خوان بودنِ لفظ با بستر کاربردش، موقعیتی طنزآمیز و خنده‌آور آفریده بود.



گنج های نهان گوگل را بیابید 12:51 دوشنبه 18 اردیبهشت 1391
0
 امیر یاشار فیلا
امیر یاشار فیلا
سپاس ویژه از سرکارعالی،
به خاطر سهیم کردنِ ما در این داده‌نگار (اینفوگراف) سودمند.
نمایش احساس؛ پیش‌درآمدی بر روز مادر به بهانه روز تولدم!... 12:46 دوشنبه 18 اردیبهشت 1391
1
 امیر یاشار فیلا
امیر یاشار فیلا
سپاس بی‌کران از شما
و از همه‌ی انسان‌های قدرشناس.
زندگی از دید شما 12:03 چهارشنبه 13 اردیبهشت 1391
1
 امیر یاشار فیلا
امیر یاشار فیلا
بر آن زندگی زار باید گریست، / هر آن کس که در بیم و اندوه زیست

(فردوسی پاکـزاد)
رستوران در قالب واگن های راه آهن 01:27 چهارشنبه 13 اردیبهشت 1391
1
 امیر یاشار فیلا
امیر یاشار فیلا
زنده و پاینده باشید جناب حمزه‌زاده آذر.
من هم از شما سپاسگزارم که باعث شدید برخی مباحث مرتبط با زبان و گویش و نگارش در این‌جا مطرح بشوند.

بهمن‌ماهِ سال پیش که به توصیه‌ی شما گردآوری مطالب در زمینه‌ی رصدخانه‌ی مراغه را زودتر از برنامه‌ریزی‌های پیشینِ خودم آغاز کردم، چنان از عظمت آن بلندپروازی‌های تاریخی به وجد آمدم که با خودم عهد کردم در نخستین سفر بعدی‌ام به آذربایجان، حتماً بازدید از شهر مراغه و بناها و فضاهای بی‌مانندش را در برنامه‌ام بگنجانم. امیدوارم در چند ماهِ آینده این قصدم را عملی کنم، و اگر سعادتی باشد، با شما هم از نزدیک آشنا شوم.

روزگار به کام.
رستوران در قالب واگن های راه آهن 15:47 سه شنبه 12 اردیبهشت 1391
3
 امیر یاشار فیلا
امیر یاشار فیلا
آقای مهندس حمزه‌زاده، دوست و همکار خوبم،
همین که شما دغدغه‌ی زبان و اصلاح ناخالصی‌های آن را دارید، بسیار ارزشمند است و جای تحسین دارد. امیدوارم این گفت‌وگوها و تبادل آگاهی‌ها در این همایشگاه مجازی نیز بیش از پیش بتواند شما، من و همه‌ی کسانی را که دغدغه‌ی درست‌نویسی و درست‌گویی دارند، در مسیر علمی و درستِ این مقوله قرار دهد، تا نیرو و انگیزه و وقت‌مان را در بی‌راهه‌ها هدر ندهیم.
بابت پاسخ‌هایی هم که داده‌اید، سپاسگزارم و پیشنهاد می‌کنم برای آن که این گفت‌وگو را هرچه بیش‌تر از حالتِ کلی‌گویی خارج کنیم و به سوی معرفت‌افزایی علمی سوق بدهیم، درباره‌ی گزاره‌ها و دیدگاه‌هایمان، به‌صورت دقیق و «مورد به مورد» سخن بگوییم؛ این‌گونه :

1ـ فرموده‌اید : «در خلال عرایضم گفتم که به جهت عدم وجود برخی مصوت‌ها شکل ظاهری کلمه عوض می‌شود. من کاری به لحجه ندارم.»
من می‌گویم : اصل موضوعی که زمینه‌ساز این گفت‌وگو شده و مورد تأکیدِ شماست، تفاوت تلفظِ دو واژه‌ی «ترک» و «TÜRk» در دو زبانِ پارسی و آذری است؛ و مقوله‌ی «تلفظ» یا «گویش» هم به‌هیچ‌وجه نمی‌تواند مستقل از «لهجه» باشد. پس این که می‌فرمایید «من کاری به لحجه ندارم»، اصلاً منطقی نیست و شکل و شمایل فرافکنی و گریز از پاسخ دادن را دارد.
همسان نبودنِ مصوت‌ها در زبان‌های گوناگون هم نه موضوع شگفت و تازه‌ای‌ست، و نه فقط اختصاص به واژه‌ی «ترک» دارد. یکی از دلایل تغییراتِ گسترده‌ی واژه‌های پارسی یا عربی یا لاتینِ پس از ورود به زبانِ آذری هم همین همسان نبودنِ مصوت‌ها در زبان‌های گوناگون است. همچنان‌که آذری‌زبانان نیز به هنگام سخن گفتن به ترکی آذری، واژه‌ی «فارس» را طبق اقتضائاتِ گویش خودشان، «فاس» تلفظ می‌کنند:
«اُ فاس کیشیَه ددیم بوگون گلسین»
(«به آن مرد فارس گفتم امروز بیاید.»)
و هیچ‌کس هم از این بابت به آن‌ها اعتراضی نمی‌کند. پس بپذیرید که اعتراض شما هم به املا و تلفظِ واژه‌ی «ترک»، نابه‌جا و بی‌مورد است.
در ضمن، املای درستِ این واژه، «لهجه» است، نه «لحجه».

2ـ فرموده‌اید : «بنده در تعویض کلمه مشکل دارم.»
من می‌گویم : این‌جا اصولاً بحث تعویض مطرح نیست؛ فقط یک واژه که در دو (یا چند) زبان مشترک است، با دو تلفظ و دو املای مختلف ضبط شده است: در زبان پارسی‌ در ادامه‌ی پیشینه‌ی چندین‌قرنه‌ی به‌کارگیریِ این واژه، آن را «ترک» می‌گویند و می‌نویسند؛ در زبان آذری، طبق گویش و تلفظِ این زبان و بسته به این که چه خطی را برای نگارش به کار می‌گیرند، آن را «تورک» یا «TÜRk» می‌نویسند. هیچ اشکال و ایرادی هم ندارد.
اختلاف نظر من و شما فقط در این است که شما می‌خواهید در خلال نوشتن به زبان پارسی، املا و تلفظِ آذریِ این واژه را به کار ببرید؛ که طبعاً کار اصولی، درست و بخردانه‌ای نیست.
این کار و پافشاریِ شما دقیقاً مثل این است که یک ایرانی به هنگام سخن گفتن یا نوشتن به زبان انگلیسی، اصرار داشته باشد که به‌جای «Persian Gulf» و «Persepolise» بنویسد:
Pars Gulf و
Parse یا TakhteJamshid
.

3ـ فرموده‌اید : «امروزه بسیاری لغات فارسی در گویش محلی ما آذری‌زبانان ایران به جهت دوری از خواستگاه این زبان مصطلح شده و به قول شما هم دستخوش تغییر گویشی شده».
من می‌گویم : این فرمایش درستِ شما را که من هم گفتم و نیازی به تکرارش نبود؛ آنچه در دنباله‌اش پرسیده بودم و شما هنوز پاسخی به آن نداده‌اید، این است که اگر قرار باشد طبق استدلال شما هر لغتی که از زبانی وارد زبانِ دیگر می‌شود، با همان گویشی ادا شود که در زبان مبدأ تلفظ می‌شود، پس چرا همه‌ی این واژه‌هایی که از پارسی (یا عربی و لاتین) به‌قول شما در آذری «مصطلح شده‌اند»، تا این اندازه باز به‌قول خودتان «دستخوش تغییر گویشی شده‌اند»!!؟
این که شما با شدت و حرارت حکم می‌کنید که واژه‌ی «ترک» (که به‌راستی معلوم نیست در آغاز از پارسی وارد آذری شده، یا برعکس) باید در پارسی هم حتماً با املا و گویش آذری‌اش به کار برود، اما در قبال این همه تغییر گویش واژه‌های غیرآذریِ واردشده به آذری سکوت می‌کنید، مصداق «یک بام و دو هوا» است جناب حمزه‌زاده.
در ضمن، نگارش و املای درستِ «خواستگاه»، این‌گونه است: «خاستگاه».
نباید «خاستن» (= برآمدن، پدیدار شدن، بلند شدن) را با هم‌آوای آن، «خواستن» (= اراده و طلب کردن، آرزو داشتن، نیاز داشتن) اشتباه کرد. «خاستن» و «برخاستن» شکل‌های دیگر «خیزیدن» و «برخیزیدن» هستند، که هنوز هم در مناطقی از ایران‌زمین ـ از جمله در اصفهان ـ گاهی به شکل دوم کاربرد دارند. برای مثال، هم‌میهنانِ اصفهانی‌مان برای از جا یا از خواب بلند شدن، واژه‌ی «وخیزیدن» را به کار می‌برند که صورتِ گفتاری یا محاوره‌ایِ «برخیزیدن» است.

4ـ گفته‌اید : «می‌دانیم که واژه انگلیس در فارسی اطلاق به کشور انگلیس می‌شود، پس حتما جامعه جهانی کاملا در اشتباهه که به آنجا انگلند میگه یا بریتانیا که جامعه جهانی بریتین میگه؟ چون در فارسی ما انگلیس میگیم باید جهان هم این کشور رو با این نام بخوانند؟»
ـ من می‌گویم : این مثال بسیار خوبی که آوردید، کاملاً هم‌سو و اثبات‌کننده‌ی سخن من است: یک واژه مثل «انگلیس» یا «بریتانیا» یا «ترک» یا «پارس» در زبان‌های گوناگون با گویش‌ها (تلفظ‌ها) و نگارش‌ها (املاها)ی مختلف ضبط، ثبت و به کار برده می‌شود. هیچ اِشکالی هم ندارد و لازم نیست شکل‌های گوناگونِ تلفظِ آن واژه برای همه‌ی زبان‌ها یکسان‌سازی شود.
انگلیسی‌زبان می‌گوید : اینگلند ، بریتین ، پرشیا ، پرشن.
پارسی‌زبان می‌گوید : انگلیس ، بریتانیا ، پارس ، پارسی.
عرب‌زبان می‌گوید : انغلند ، بریتان ، فارس ، فارسیه.
همه‌ی این‌ها هم درست‌اند و به بهانه‌ی ریشه‌ی لغویِ این واژه‌ها نمی‌توان خرده‌ای به هیچ‌یک از این تلفظ‌ها گرفت.
پس ملاحظه می‌فرمایید که حرف من هم دقیقاً همین است که خودتان می‌گویید: دلیلی ندارد بقیه‌ی جهان تلفظ‌هایشان را با ما هماهنگ کنند، یا ما خود و زبان‌مان را مرکز جهان بدانیم؛ همچنان‌که پارسی‌زبان‌ها از آذری‌زبان‌ها انتظار ندارند که به‌هنگام گفتن و نوشتن به زبان آذری، «ترک» یا «فارس» یا هر واژه‌ی دیگری را با املا و تلفظِ پارسی‌اش بنویسند و بخوانند.
پس شما هم از ما انتظار نداشته باشید که به‌هنگام گفتن و نوشتن به زبان پارسی، تلفظ و املای آذریِ واژه‌های مورد نظر شما را به کار ببریم یا به‌کاربردنش را درست بدانیم.
شما هر وقت خواستید آذری بنویسید، مرقوم بفرمایید: «تورک» یا «TÜRk» ؛ اما وقتی دارید به زبان پارسی و با مخاطبِ پارسی‌زبان صحبت می‌کنید یا چیزی برایش می‌نویسید، لازم است از قواعد نگارشی و گویشی زبان پارسی پیروی و تبعیت کنید.

5ـ فرموده‌اید که از میان واژه‌هایی که من به‌عنوانِ مثال‌های نقض ِ «حکم» و «قاعده»ی خودساخته‌ی شما آورده‌ام، سه‌تایشان معادلِ آذری دارند و پنج‌تای دیگر هم پارسی نیستند.
من می‌گویم : سخن اصولاً بر سر این نیست که آیا این واژه‌‌ها معادلِ آذری (چه زنده و دارای کاربرد، چه ازیادرفته و فراموش‌شده) دارند یا ندارند؛ آنچه رخ داده و مسلم است، این واژه‌های غیرآذری به‌هرحال وارد ترکی شده‌اند و به کار می‌روند. مسأله این است که آذری‌زبان‌ها اگر مثل شما مقید هستند که لغاتِ دارای ریشه‌ی آذری در زبان‌های دیگر با تلفظِ اصلی ادا شوند، پس چرا خودشان این همه لغت و واژه‌ی غیرآذری (نه الزاماً پارسی) را با دگرگون کردنِ تلفظِ اصلی به کار می‌برند؟
همچنین، این که گفته‌اید «انسان» و «کتاب» و «قضا و قدر» و «صاحب‌الامر» و «تراکتور» پارسی نیستند، تغییری در صورت مسأله و پرسش من که همچنان بی‌پاسخ گذاشته‌اید، به وجود نمی‌آورد. من همان‌جا چند مثال از زبان انگلیسی هم آورده بودم تا آشکار شود که آذری‌زبان‌ها با هر واژه‌ی «غیرآذری» (نه الزاماً پارسی) که وارد زبان‌شان می‌شود، همین‌گونه برخورد می‌کنند و تلفظش را بر پایه‌ی اقتضائاتِ گویش و مصوت‌هایشان درهم‌می‌ریزند و دگرگون می‌کنند.
ضمن آن که منکر نمی‌توانید بشوید که «انسان» و «کتاب» و «قضا و قدر» و «صاحب‌الامر» و «تراکتور» حتا اگر ریشه‌ی پارسی نداشته باشند، به‌واسطه‌ی کاربردشان در پارسی و از راه زبان پارسی، به زبان آذری راه یافته‌اند؛ همچنان‌که واژه‌های «تلویزیا» و «رسپوبلیکا» هم با وجود داشتن ریشه‌ی انگلیسی، از طریق زبان روسی در میان آذری‌زبان‌های آن سوی رود ارس رواج یافته‌اند.
این نکته هم که در عربی اصولاً ترکیبی با ساختار «قضا و قدر» وجود ندارد و این واژه‌ی مرکب، با وجود تازی بودنِ ریشه‌ی اجزایش، در زبان پارسی زاده و ساخته و پرداخته شده، مؤید سخن من است و نشان می‌دهد که راه ورود بسیاری از واژه‌های دارای ریشه‌ی عربی به آذری، زبان پارسی بوده است.

6ـ گفته‌اید : «مسئله دیگر هم این که بایستی عنایت داشته باشید لری، مشهدی شمالی و ... زبان نیستند بلکه لحجه‌ای از زبان فارسی هستند، اما تورکی یک زبان مستقل است نه لحجه.»
من می‌گویم : شما دوست و هم‌میهن و هم‌زبان نازنین، اگر فقط یک بار بدون تعصب و پیش‌فرض‌های ذهنی، یادداشتِ دیروزِ من را خوانده بودید، متوجه می‌شدید که من هم در این که آذری یا ترکی آذری یک زبان مستقل و جداگانه است، هیچ شک و تردیدی ندارم؛ یعنی اصولاً هیچ دیدگاه علمی و بخردانه‌ای نمی‌تواند تردیدی در مستقل بودنِ این زبان داشته باشد.
خودتان بشمارید و ببینید من در این دو نوشته چند بار عبارت‌های «زبان آذری»، «آذری‌زبانان» و نظایرشان را به کار برده‌ام. هرجا هم سخنی از لهجه به میان آورده‌ام، درباره‌ی لهجه‌ها و گویش‌های گوناگونِ زبانِ آذری یا زبان ترکی سخن گفته‌ام؛ مثل لهجه‌ی مراغه‌ای که طبعاً با لهجه و گویش آذری‌های تبریز یا هریس یا آذرشهر یا شبستر یا بندرانزلی یا باکو یا ترک‌های استامبول و خوارزم متفاوت است.

و سرانجام : با حسن نیتی که در شما سراغ دارم، امیدوارم اگر قصد دارید به این گفت‌وگوی دوستانه ادامه بدهید، نخستین و بنیادی‌ترین اصل گفت‌وگو را مراعات بفرمایید و پیش از دست‌به‌کار شدن برای نوشتنِ پاسخ، وقت بگذارید و سخنان و نوشته‌های مرا دقیق‌تر و با حوصله‌ی بیش‌تر بخوانید و روی استدلال‌ها و استنادهایم با دقتِ بیش‌تری تمرکز بفرمایید، تا پاسخی هم که مرقوم می‌فرمایید فرافکنانه، تعصب‌ورزانه، مغرضانه، ناآگانه و «جواب سربالا» به نظر نیاید.
به درست‌نویسی زبان رسمی کشورتان هم توجه بیش‌تری داشته باشید، تا این تصور به وجود نیاید که پارسی را تعمداً یا با بی‌مبالاتیِ بیش‌از اندازه، این‌طور پرغلط می‌نویسید:
«لهجه» را «لحجه» نوشته‌اید.
«خاستگاه» را «خواستگاه» نوشته‌اید!
«قاعده» را «قائده» نوشته‌اید!!
«انتخاب» را «انتخواب» نوشته‌اید!!!
«بایستی» را به‌جای «باید» یا «می‌باید» به کار برده‌اید.
به نظرتان کسی که همه‌جای ایران را سرای خود می‌داند و در ضمن دغدغه‌ی زبان زادگاهش را دارد، آیا نباید پارسی را دست‌کم بدون غلط‌های نگارشی پیش‌پاافتاده بنویسد؟
اگر منصف یا به قول آذری‌ها «خودحساب» باشیم، باور کنید بخش بزرگی از موانع خودبه‌خود از پیش پایمان برداشته خواهند شد.

با سپاس دیگربار از شما و همه‌ی دوستانی که این مباحث را دنبال می‌کنند.
عمده مشکلات سفره ایرانی 19:01 دوشنبه 11 اردیبهشت 1391
1
 امیر یاشار فیلا
امیر یاشار فیلا
با سپاس،
من به‌ویژه با نکته‌ای که درباره‌ی سرکه گفته شده، دربست موافقم.
از نکته‌ای هم که درباره‌ی حذف وعده‌ی خوراکِ نیم‌روز گفته شده، نخستین بار بود که آگاه می‌شدم؛ اما حتما آن را خواهم آزمود و چنانچه سودمند باشد، به کار خواهم بست.
غلط دیکته‏ای که تازه به بازار نیآمده! 19:31 دوشنبه 11 اردیبهشت 1391
4
 امیر یاشار فیلا
امیر یاشار فیلا
با سپاس،
به نکته‌ی سودمندی که درباره‌ی جایگزینِ محاوره‌ایِ «است» یا «هست» گفته شده، می‌توان این را هم افزود که این جایگزینِ محاوره‌ای، الزاماً همیشه به شکل »ه» یا «ـه» نیست و همچون پاره‌ای صیغه‌های صرفی در زبان عربی، حالت سماعی و شنیداری دارد. همچنان‌که گاه این‌ جمله‌ها را هم در زبان گفتار یا محاوره می‌توان شنید :
ـ این نقاشی پانته‏آس.
ـ این حالتِ تو به خاطر گرماس.
ـ پدرم خونَه‌س.
ـ این باد پنکَه‌س.

نکته‌ای هم که درباره‌ی «ه» یا «ـه» در پایان نام‌های عام فرمودید، بیش از آن که ربطی به بحث بی‌اهمیت جلوه دادن داشته باشد، مربوط به «شناس» یا «معرفه» کردنِ یک نام عام است، تا از دیگر اعضای هم‌گروه خود متمایز شود:
«مَرده» یا «کتابه» یا «خونه‌هه» در زبان گفتار یا محاوره،
دقیقاً معادل The man ، The book و The House در انگلیسی هستند.

با سپاس دیگربار از جناب‌عالی،
این نکات آیا از منبعی نقل شده‌اند؟ یا برداشت‌ها و تظبیق‌های خودتان هستند؟
اگر اولی باشد، سپاس دارد؛ و اگر دومی باشد، جا دارد تبریک بگوییم.